Ahmadinejad is not Iran's President - احمدی نژاد رئیس جمهور ایران نیست - Ahmadinejad n'est pas le Président de l'Iran - Ahmadinejad is niet de president van Iran - Ahmadinedschad ist nicht der iranische Präsident - Ahmadinejad non è il Presidente dell'Iran - Ахмадинежад не президент Ирана - وأحمدي نجاد ليس الرئيس الايراني - 内贾德不是伊朗总统 - अहमदीनेजाद ने ईरान के राष्ट्रपति नहीं है - אחמדינג 'אד הוא לא נשיא איראן - Ahmadinejad bukan Presiden Iran - アハマディネジャドイラン大統領されていません - Ahmadinejad ไม่อิหร่านของประธานาธิบดี - Ахмадінежад не президент Ірану - 아마 디 네 자드이란 대통령이되지 않습니다 - Ahmedinejad İran Cumhurbaşkanı değildir - Ahmadinejad is nie Iran se president - Ахмадинеджад не е Иранският президент - Ahmadinejad ay hindi Iran's Pangulo - Ahmedinedžad nije Iran's President - Ahmadinejad ei ole Iranin presidentin - Ahmadineyad non é o presidente do Irán


در زیر مکانهای تجمع روز 8 مرداد (ساعت 6 بعدازظهر) چهلمین روز شهادت ایرانیان آزادیخواه در شنبه خونین را می بینید .
1- میدان ونک (جایگزین اول میدان سرو - جایگزین دوم پارک وی)
2- میدان محسنی ( جایگزین اول بولوار کاوه - جایگزین دوم میدان هروی )
3- میدان هفت حوض ( جایگزین اول فلکه سوم تهرانپارس - جایگزین دوم فلکه اول تهرانپارس)
4- میدان فاطمی ( جایگزین اول میدان هفت تیر - جایگزین دوم میدان فردوسی )
5- پل گیشا ( جایگزین اول فلکه صادقیه - جایگزین دوم میدان انقلاب )
دایره های آبی ، مکانهای اصلی تجمع می باشد و دایره های قرمز آلترناتیوهای مکانهای مورد اشاره برای تجمع می باشد . مکانها طوری طراحی شده که از تمام نقاط تهران به راحتی بتوان در نقاط مشخص گرد هم آمد و همچنین نیروهای سرکوبگر در سطح شهر پخش شوند . مسیرهایی که به رنگ سبز مشخص شده است ، مسیرهایی است که مردمی که میخواهند به جنبش کمک کنند و به نوعی نمی توانند در تجمع حاضر گردند با سوار شدن بر خودرو خود به ایجاد ترافیک بپردازند . زدن فلاشر و بیرون آوردن دست خود به صورت V برای تقویت روحیه مبارزین تاثیر گذار خواهد بود . قاعدتا کسانی که سوار بر ماشین هستند می توانند با پرتاب کردن میخ های پنج پر زیر موتورسواران سرکوبگر به پنچری موتورهای آنان اقدام کنند .دایره های زرد ، نقطه های حساس ترافیکی شهر هستند ، شما فرض کنید که مثلا مردم منطقه تهرانپارس بدلیل سنگینی نیروهای سرکوبگر نتوانند تحرکی انجام دهند ، نیروهای سرکوبگر نیروهایشان را طبق قاعده مثلا به ونک یا میدان محسنی و ... منتقل خواهند کرد یا اینکه نیروهایی که در نقاط خارج شهر مستقر هستند را بخواهند به منطقه ای اعزام کند ، اگر ما چهار نقطه زرد را بتوانیم ببندیم ، ایجاد چند تصادف صوری ، خرابی ماشین ، کند حرکت کردن و ... مطمئنا موتور حرکتی آنان اگر قفل نشود به کندی پیش خواهد رفت .

برای رویت بهتر نقشه روی آن کلیک کنید




در زیر مکانهای تجمع روز 8 مرداد (ساعت 6 بعدازظهر) چهلمین روز شهادت ایرانیان آزادیخواه در شنبه خونین را می بینید .
1- میدان ونک (جایگزین اول میدان سرو - جایگزین دوم پارک وی)
2- میدان محسنی ( جایگزین اول بولوار کاوه - جایگزین دوم میدان هروی )
3- میدان هفت حوض ( جایگزین اول فلکه سوم تهرانپارس - جایگزین دوم فلکه اول تهرانپارس)
4- میدان فاطمی ( جایگزین اول میدان هفت تیر - جایگزین دوم میدان فردوسی )
5- پل گیشا ( جایگزین اول فلکه صادقیه - جایگزین دوم میدان انقلاب )
دایره های آبی ، مکانهای اصلی تجمع می باشد و دایره های قرمز آلترناتیوهای مکانهای مورد اشاره برای تجمع می باشد . مکانها طوری طراحی شده که از تمام نقاط تهران به راحتی بتوان در نقاط مشخص گرد هم آمد و همچنین نیروهای سرکوبگر در سطح شهر پخش شوند . مسیرهایی که به رنگ سبز مشخص شده است ، مسیرهایی است که مردمی که میخواهند به جنبش کمک کنند و به نوعی نمی توانند در تجمع حاضر گردند با سوار شدن بر خودرو خود به ایجاد ترافیک بپردازند . زدن فلاشر و بیرون آوردن دست خود به صورت V برای تقویت روحیه مبارزین تاثیر گذار خواهد بود . قاعدتا کسانی که سوار بر ماشین هستند می توانند با پرتاب کردن میخ های پنج پر زیر موتورسواران سرکوبگر به پنچری موتورهای آنان اقدام کنند .دایره های زرد ، نقطه های حساس ترافیکی شهر هستند ، شما فرض کنید که مثلا مردم منطقه تهرانپارس بدلیل سنگینی نیروهای سرکوبگر نتوانند تحرکی انجام دهند ، نیروهای سرکوبگر نیروهایشان را طبق قاعده مثلا به ونک یا میدان محسنی و ... منتقل خواهند کرد یا اینکه نیروهایی که در نقاط خارج شهر مستقر هستند را بخواهند به منطقه ای اعزام کند ، اگر ما چهار نقطه زرد را بتوانیم ببندیم ، ایجاد چند تصادف صوری ، خرابی ماشین ، کند حرکت کردن و ... مطمئنا موتور حرکتی آنان اگر قفل نشود به کندی پیش خواهد رفت .

برای رویت بهتر نقشه روی آن کلیک کنید


چند توصيه ايمني براي سفر با هواپيما

اگر قصد انتخاب هواپيما به عنوان وسيله نقليه را داريد، بايد به نام شركت سازنده هواپيما دقت كرده و در صورتي كه قسمت پاياني عنوان آن با چيزهايي مانند... «اوف»، «...اوفسكي» يا... «ويچ» تمام شود، حتما موارد زير را رعايت كنيد: - در اولين اقدام، نام شركت هواپيمايي و شماره پرواز خود را با استفاده از تماس تلفني يا خداي نكرده پيامك، به اطلاع دوستان و آشنايان و ساير وابستگان برسانيد. - سعي كنيد از مهرباني و عطوفت بيشتري در برخورد با آشنايانتان استفاده نماييد و ديدن چند فيلم دراماتيك يا حتي تراژيك را نيز مد نظر قرار دهيد. - تا مي‌توانيد عكس‌هاي دسته جمعي بگيريد. - اگر انسان عاقبت‌انديشي بوده‌ايد و در اماكني همچون بهشت زهرا املاكي را خريداري نموده‌ايد، فروش آن را در دستور كار قرار دهيد. چون معمولا در موارد مشابه نيازي به آن املاك نبوده است. - نذورات گذشته را ادا كرده و از نذر دوباره نيز غافل نباشيد. حتي شما مي‌توانيد به نشانه اين نذر از مچ بند سبز استفاده كنيد. - همراه داشتن كتب ادعيه در طول پرواز توصيه مي‌شود. - حتي‌المقدور از همراه داشتن چيزهاي سياه‌رنگ اضافي خودداري نماييد. - روي دست و پايتان، موارد زير را بنويسيد: نام، نام خانوادگي، شماره شناسنامه، نام پدر و در صورت امكان تلفن تماس آشنايان نزديك. - اگر با ديدن پرنده آهني متوجه شديد كه با يك هواپيماي تُپُل مُپُلو روبه‌رو هستيد، آب دهان خويش را به شدت قورت دهيد. - سعي كنيد قبل از بالا رفتن از پله‌هاي هواپيما، همچون قهرمانان سرافراز ورزشي بوسه اي بر زمين زده و سپس سوار شويد. يك توصيه مهم هم براي هواپيما سواران ديگر نقاط جهان و مخصوصا منطقه اتازوني دارم كه در آن نام شركت سازنده مهم نيست: - اگر با سرعت به يك ساختمان بلند نزديك مي‌شويد، به جاي دلهره و نگراني بهتر است از پنجره بيرون را نگاه كرده و براي دوربين‌هاي تلويزيوني دست تكان دهيد.
ميلاد خوشخو
روزنامه اعتماد ملی شماره 972 سیاست صفحه 23

چند توصيه ايمني براي سفر با هواپيما

اگر قصد انتخاب هواپيما به عنوان وسيله نقليه را داريد، بايد به نام شركت سازنده هواپيما دقت كرده و در صورتي كه قسمت پاياني عنوان آن با چيزهايي مانند... «اوف»، «...اوفسكي» يا... «ويچ» تمام شود، حتما موارد زير را رعايت كنيد: - در اولين اقدام، نام شركت هواپيمايي و شماره پرواز خود را با استفاده از تماس تلفني يا خداي نكرده پيامك، به اطلاع دوستان و آشنايان و ساير وابستگان برسانيد. - سعي كنيد از مهرباني و عطوفت بيشتري در برخورد با آشنايانتان استفاده نماييد و ديدن چند فيلم دراماتيك يا حتي تراژيك را نيز مد نظر قرار دهيد. - تا مي‌توانيد عكس‌هاي دسته جمعي بگيريد. - اگر انسان عاقبت‌انديشي بوده‌ايد و در اماكني همچون بهشت زهرا املاكي را خريداري نموده‌ايد، فروش آن را در دستور كار قرار دهيد. چون معمولا در موارد مشابه نيازي به آن املاك نبوده است. - نذورات گذشته را ادا كرده و از نذر دوباره نيز غافل نباشيد. حتي شما مي‌توانيد به نشانه اين نذر از مچ بند سبز استفاده كنيد. - همراه داشتن كتب ادعيه در طول پرواز توصيه مي‌شود. - حتي‌المقدور از همراه داشتن چيزهاي سياه‌رنگ اضافي خودداري نماييد. - روي دست و پايتان، موارد زير را بنويسيد: نام، نام خانوادگي، شماره شناسنامه، نام پدر و در صورت امكان تلفن تماس آشنايان نزديك. - اگر با ديدن پرنده آهني متوجه شديد كه با يك هواپيماي تُپُل مُپُلو روبه‌رو هستيد، آب دهان خويش را به شدت قورت دهيد. - سعي كنيد قبل از بالا رفتن از پله‌هاي هواپيما، همچون قهرمانان سرافراز ورزشي بوسه اي بر زمين زده و سپس سوار شويد. يك توصيه مهم هم براي هواپيما سواران ديگر نقاط جهان و مخصوصا منطقه اتازوني دارم كه در آن نام شركت سازنده مهم نيست: - اگر با سرعت به يك ساختمان بلند نزديك مي‌شويد، به جاي دلهره و نگراني بهتر است از پنجره بيرون را نگاه كرده و براي دوربين‌هاي تلويزيوني دست تكان دهيد.
ميلاد خوشخو
روزنامه اعتماد ملی شماره 972 سیاست صفحه 23
"با تشکر از دولت محمود نهم به دلیل دستاوردهای بی نهایت بزرگش!"
خبرگزاري آريا-يک فروند هواپيماي مسافربري عصر ديروز جمعه در فرودگاه مشهد دچار حادثه شد که بر اثر آن 16 نفر جان باختند و 33 تن زخمي شدند. به گزارش خبرگزاري آريا،اين هواپيما با 153 نفر مسافر با شماره پروازي 1525 ، از مبداء پروازي تهران در ساعت 18 و 20 دقيقه و هنگام فرود روي باند فرودگاه مشهد به علت نقص فني دچار حادثه شد .علت سانحه هواپيماي ايلوشين 64 متعلق به شرکت هواپيمايي آريا تور انحراف اين هواپيما از باند فرودگاه مشهد هنگام نشستن و برخورد دماغه آن با يکي از ديوارهاي فرودگاه بوده است. از 16 نفري که در سانحه هوايي فرودگاه مشهد جان باختند سه نفر مسافر و 13 نفر خدمه و کادر پرواز بوده‌اند.از ميان کشته شدگان خدمه پرواز ، نه نفر با تابعيت قزاقستان و4 نفر ديگر خدمه ايراني هستند. اسامي زخمي هاي اين حادثه عبارتند از :
1- زهرا سالکويي
2- معصومه ده شيري
3- رمضانعلي احساني
4- مجيد طاهري
5- الکساندر بالاچي ( کمک خلبان )
6- پدرام حميد زاده
7- منيژه محمدي
8- معصومه جاويدي
9- آمنه طايفه
10- نفيسه آزاد
11- فاطمه حياتي
12- عبدالرشيد سلطاني
13- محمد علي گل افشان
14- محسن طالب نژاد
15- پيمان حياتي
16- يگانه سعادتي
17- سيما سعادتي
18- سپيده حياتي
19- ايليا شريفي
20- فاطمه حاتمي
21- حسين شريفي
22- محمد صارمي نژاد
23- سعيد رهنما
24- اعظم ممي نسب
25- يزدان عادلي
26- زهرا صالح پور
27- ريحانه رمضاني (مهماندار)
28- الناز عليزاده(مهماندار)
29 - احسان نصيري
30- امين رضا ناطقيان
31- منصور ابري ناراني
32- مهدي احمدي
33- غلامرضا طلايي
"با تشکر از دولت محمود نهم به دلیل دستاوردهای بی نهایت بزرگش!"
خبرگزاري آريا-يک فروند هواپيماي مسافربري عصر ديروز جمعه در فرودگاه مشهد دچار حادثه شد که بر اثر آن 16 نفر جان باختند و 33 تن زخمي شدند. به گزارش خبرگزاري آريا،اين هواپيما با 153 نفر مسافر با شماره پروازي 1525 ، از مبداء پروازي تهران در ساعت 18 و 20 دقيقه و هنگام فرود روي باند فرودگاه مشهد به علت نقص فني دچار حادثه شد .علت سانحه هواپيماي ايلوشين 64 متعلق به شرکت هواپيمايي آريا تور انحراف اين هواپيما از باند فرودگاه مشهد هنگام نشستن و برخورد دماغه آن با يکي از ديوارهاي فرودگاه بوده است. از 16 نفري که در سانحه هوايي فرودگاه مشهد جان باختند سه نفر مسافر و 13 نفر خدمه و کادر پرواز بوده‌اند.از ميان کشته شدگان خدمه پرواز ، نه نفر با تابعيت قزاقستان و4 نفر ديگر خدمه ايراني هستند. اسامي زخمي هاي اين حادثه عبارتند از :
1- زهرا سالکويي
2- معصومه ده شيري
3- رمضانعلي احساني
4- مجيد طاهري
5- الکساندر بالاچي ( کمک خلبان )
6- پدرام حميد زاده
7- منيژه محمدي
8- معصومه جاويدي
9- آمنه طايفه
10- نفيسه آزاد
11- فاطمه حياتي
12- عبدالرشيد سلطاني
13- محمد علي گل افشان
14- محسن طالب نژاد
15- پيمان حياتي
16- يگانه سعادتي
17- سيما سعادتي
18- سپيده حياتي
19- ايليا شريفي
20- فاطمه حاتمي
21- حسين شريفي
22- محمد صارمي نژاد
23- سعيد رهنما
24- اعظم ممي نسب
25- يزدان عادلي
26- زهرا صالح پور
27- ريحانه رمضاني (مهماندار)
28- الناز عليزاده(مهماندار)
29 - احسان نصيري
30- امين رضا ناطقيان
31- منصور ابري ناراني
32- مهدي احمدي
33- غلامرضا طلايي
۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

آمریکا در عمل، ایران هسته‌ای را پذیرفته است

سرویس بین‌الملل «تابناک»ـ هیلاری کلینتون اعلام کرد: در صورتی که ایران به ساخت سلاح هسته‌ای توانا شود، ایالات متحده برای حمایت از متحدان خود در حوزه خلیج فارس، یک چتر دفاعی ایجاد خواهد کرد.
به گزارش شبکه خبری «فاکس نیوز»، کلینتون همچنین افزود: آمریکا سیستم‌های دفاعی خود را برای حمایت از متحدان عربش به روز رسانی خواهد کرد.
اشاره هیلاری کلینتون به چتر دفاعی بر بالای سر کشور‌های حوزه خلیج فارس، اهمیت ژست دفاع جهانی آمریکا را در دولت اوباما نشان می‌دهد، چرا که آمریکا معمولا پیش از این، از ایجاد چتر هسته‌ای برای حمایت از متحدان آسیایی خود یعنی ژاپن و کره جنوبی سخن به میان می‌آورد، اما این نخستین باری است که یک مقام آمریکایی آشکارا، استفاده از این چتر دفاعی را درباره کشور‌های حوزه خلیج فارس عنوان می‌کند.
تحلیلگران مسائل بین‌الملل، اظهارات کلینتون را در واقع، استراتژی دولت اوباما برای زندگی در جوار یک ایران هسته‌ای می‌دانند. در این استراتژی، آمریکا نه به دنبال تغییر رژیم در ایران است و نه در صدد حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای این کشور، بلکه پذیرفته است که ایران را در درون کلوب اتمی‌های جهان بپذیرد.
نکته آن که اما یکی از دستیاران کلینتون در این باره گفته است: اظهارات کلینتون نه به معنای پذیرش ایران هسته‌ای است و نه آشکار کردن استراتژی دولت اوباما در قبال ایران. وی همچنین اظهار داشته است که چتر دفاعی ایالات متحده برای متحدان آمریکا، ایجاد یک چتر هسته‌ای نیست.
گفتنی است، پیش از این، کلینتون درباره گفت‌وگو با ایران نیز اظهار داشته بود: ما منتظر یک پاسخ مثبت از سوی ایران بودیم که به یکباره انتخابات ایران فرا رسید و حال باید منتظر فضای جدید سیاسی در ایران باشیم.
سرویس بین‌الملل «تابناک»ـ هیلاری کلینتون اعلام کرد: در صورتی که ایران به ساخت سلاح هسته‌ای توانا شود، ایالات متحده برای حمایت از متحدان خود در حوزه خلیج فارس، یک چتر دفاعی ایجاد خواهد کرد.
به گزارش شبکه خبری «فاکس نیوز»، کلینتون همچنین افزود: آمریکا سیستم‌های دفاعی خود را برای حمایت از متحدان عربش به روز رسانی خواهد کرد.
اشاره هیلاری کلینتون به چتر دفاعی بر بالای سر کشور‌های حوزه خلیج فارس، اهمیت ژست دفاع جهانی آمریکا را در دولت اوباما نشان می‌دهد، چرا که آمریکا معمولا پیش از این، از ایجاد چتر هسته‌ای برای حمایت از متحدان آسیایی خود یعنی ژاپن و کره جنوبی سخن به میان می‌آورد، اما این نخستین باری است که یک مقام آمریکایی آشکارا، استفاده از این چتر دفاعی را درباره کشور‌های حوزه خلیج فارس عنوان می‌کند.
تحلیلگران مسائل بین‌الملل، اظهارات کلینتون را در واقع، استراتژی دولت اوباما برای زندگی در جوار یک ایران هسته‌ای می‌دانند. در این استراتژی، آمریکا نه به دنبال تغییر رژیم در ایران است و نه در صدد حمله نظامی به تأسیسات هسته‌ای این کشور، بلکه پذیرفته است که ایران را در درون کلوب اتمی‌های جهان بپذیرد.
نکته آن که اما یکی از دستیاران کلینتون در این باره گفته است: اظهارات کلینتون نه به معنای پذیرش ایران هسته‌ای است و نه آشکار کردن استراتژی دولت اوباما در قبال ایران. وی همچنین اظهار داشته است که چتر دفاعی ایالات متحده برای متحدان آمریکا، ایجاد یک چتر هسته‌ای نیست.
گفتنی است، پیش از این، کلینتون درباره گفت‌وگو با ایران نیز اظهار داشته بود: ما منتظر یک پاسخ مثبت از سوی ایران بودیم که به یکباره انتخابات ایران فرا رسید و حال باید منتظر فضای جدید سیاسی در ایران باشیم.

فتوای آیت الله مکارم علیه تصدی مشایی

آیت‌الله مکارم‌شیرازی در پاسخ استفتاء جمعی از مقلدان خود در خصوص تصدی معاون اولی رئیس جمهور مرقوم نموده‌اند: تصدی چنین کسی مشروعیت ندارد و اگر خطایی در انتصاب مزبور صورت گرفته هر چه سریعتر اصلاح شود.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید، متن استفتاء و پاسخ معظم‌له که در اختیار مرکز خبر حوزه قرار گرفته به شرح ذیل است:
بسمه‌تعالی
حضرت آیت‌الله العظمی مکارم‌شیرازی (مدظله)
سوال: چه می‌فرمایید درباره کسی که خود را از دوستان مردم اسرائیل شمرده تا آنجا که در روزنامه‌های صهیونیستی او را به عنوان دوست خوب صهیونیست‌ها خطاب کرده‌اند و در بعضی از جلسات قرآن را به صورت توهین‌آمیزی وارد مجلس عمومی کرده و عبادت عظیم اسلامی حج را همردیف گردشگری و صنایع دستی شمرده و امور دیگری از این قبیل آیا این چنین کسی صلاحیت تصدی مناصب مهم دولت اسلامی را دارد؟ به خصوص این که قاطبه متدینین و خبرگان نظام با این تصدی مخالفند.
بسم‌الله‌الرحمن الرحیم
جواب: تصدی چنین کسی قطعاً مشروعیت ندارد و اگر خطایی در انتصاب مزبور از سوی بعضی از مسئولین محترم سر زده لازم است هر چه زودتر اصلاح گردد و صد البته اگر مقامات عالی نظام تذکر داده باشند و فراموش نباید کرد که مدیران خوب کسانی هستند که شجاعت اعتراف به اشتباه را دارند و می‌‌دانند مقاماتی که به آنها سپرده شده متعلق به مردم است و آنها باید نهایت امانتداری را رعایت کنند و مصالح اسلامی را در نظر بگیرند.

فتوای آیت الله مکارم علیه تصدی مشایی

آیت‌الله مکارم‌شیرازی در پاسخ استفتاء جمعی از مقلدان خود در خصوص تصدی معاون اولی رئیس جمهور مرقوم نموده‌اند: تصدی چنین کسی مشروعیت ندارد و اگر خطایی در انتصاب مزبور صورت گرفته هر چه سریعتر اصلاح شود.
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیت الله مکارم شیرازی از مراجع عظام تقلید، متن استفتاء و پاسخ معظم‌له که در اختیار مرکز خبر حوزه قرار گرفته به شرح ذیل است:
بسمه‌تعالی
حضرت آیت‌الله العظمی مکارم‌شیرازی (مدظله)
سوال: چه می‌فرمایید درباره کسی که خود را از دوستان مردم اسرائیل شمرده تا آنجا که در روزنامه‌های صهیونیستی او را به عنوان دوست خوب صهیونیست‌ها خطاب کرده‌اند و در بعضی از جلسات قرآن را به صورت توهین‌آمیزی وارد مجلس عمومی کرده و عبادت عظیم اسلامی حج را همردیف گردشگری و صنایع دستی شمرده و امور دیگری از این قبیل آیا این چنین کسی صلاحیت تصدی مناصب مهم دولت اسلامی را دارد؟ به خصوص این که قاطبه متدینین و خبرگان نظام با این تصدی مخالفند.
بسم‌الله‌الرحمن الرحیم
جواب: تصدی چنین کسی قطعاً مشروعیت ندارد و اگر خطایی در انتصاب مزبور از سوی بعضی از مسئولین محترم سر زده لازم است هر چه زودتر اصلاح گردد و صد البته اگر مقامات عالی نظام تذکر داده باشند و فراموش نباید کرد که مدیران خوب کسانی هستند که شجاعت اعتراف به اشتباه را دارند و می‌‌دانند مقاماتی که به آنها سپرده شده متعلق به مردم است و آنها باید نهایت امانتداری را رعایت کنند و مصالح اسلامی را در نظر بگیرند.

شایعه بستری شدن هاشمی تکذیب شد

بدنبال لغو برنامه های آیت الله هاشمی رفسنجانی در سفر به مشهد شایعه بستری شدن وی در برخی محافل منتشرشد.
در این حال محسن هاشمی لحظاتی پیش در گفتگو با خبرآنلاین بستری شدن رئیس مجلس خبرگان رهبری را رد کرد وگفت ایشان در سلامت کامل به سر می برد.
طبق شایعه منتشر شده برای عمل جراحی هاشمی رفسنجانی اتاق عمل در یکی از بیمارستانهای شهر مشهد آماده شده است.

شایعه بستری شدن هاشمی تکذیب شد

بدنبال لغو برنامه های آیت الله هاشمی رفسنجانی در سفر به مشهد شایعه بستری شدن وی در برخی محافل منتشرشد.
در این حال محسن هاشمی لحظاتی پیش در گفتگو با خبرآنلاین بستری شدن رئیس مجلس خبرگان رهبری را رد کرد وگفت ایشان در سلامت کامل به سر می برد.
طبق شایعه منتشر شده برای عمل جراحی هاشمی رفسنجانی اتاق عمل در یکی از بیمارستانهای شهر مشهد آماده شده است.

واکنش تند مجید انصاری به سخنان یزدی

هاشمی‌رفسنجانی همواره فراتر از جریانات محدود سیاسی در صحنه‌های مختلف ظاهر شده‌ و بحث منافع مردم، انقلاب اسلامی، خط امام (ره) و نظام همیشه برایش در اولویت بوده است.
به گزارش آفتاب، این عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز با اظهار این مطلب و اعتقاد به این که هاشمی در خطبه‌های نمازجمعه این هفته تهران، سخنانی بسیار راهگشا، منصفانه و دلسوزانه ارایه کرد افزود: «اگر حقیقتا افرادی گوش شنوا داشته باشند و بدون غرض و مرض بخواهند به تحلیل مسائل بپردازند و عمل کنند صحبت‌های ایشان می‌تواند مبنای رفتار وحدت‌بخشی در جهت حفظ منافع کشور، نظام و مردم باشد».
وی با اشاره به تاکید هاشمی رفسنجانی بر آزادی زندانیان، دلجویی از آسیب‌دیدگان، حرکت در مدار قانون و ایجاد فضای گفت‌وگوی دوستانه در صدا و سیما برای رفع تردیدها گفت: «اگر به مجموعه این پیشنهادات عمل شود قطعا به تحکیم وحدت در جامعه خواهد انجامید».
این فعال سیاسی با ابراز تاسف از سخنان روز گذشته آیت الله یزدی در مورد سخنان رییس خبرگان رهبری، صبحت‌های وی را منصفانه ندانست و گفت: «البته آقای یزدی در گذشته هم نسبت به آقای هاشمی بی‌مهری‌ها و تند‌روی‌هایی داشته است. جای تعجب است فردی مثل آقای یزدی در جایگاه عضو شورای نگهبان که اقتضا و جایگاه این شورا بی‌طرفی در حوادث سیاسی به ویژه انتخابات است و هم به عنوان رییس شورای مدیریت حوزه علمیه قم که جایگاه معنوی فراتر از جریانات سیاسی دارد و باید همه جامعه و کشور و علاقمندان به دین و روحانیت را پوشش داشته باشد چرا نوعا اظهار نظرهای تند یک سویه جناحی انجام می‌دهد»!؟
انصاری با اعتقاد به اینکه در انتخابات ریاست جمهوری، آقای یزدی بر خلاف اقتضای جایگاهش به عنوان عضو شورای نگهبان و بر خلاف قانون از احمدی نژاد اعلام حمایت کرد اظهار داشت: «ایشان با فشار زیاد جامعه مدرسین را هم پشت سرآقای احمدی نژاد قرار داد و از این رهگذر هم به جایگاه شورای نگهبان و هم به شورای مدیریت حوزه، لطمه وارد کرد».
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهارات یزدی در خصوص آیت الله هاشمی رفسنجانی را تیشه به ریشه انقلاب و به یاران امام زدن دانست و گفت: «سخنان ایشان در حقیقت مصداق بر سر شاخ نشستن و بن بریدن است. آیت الله یزدی حتی بر فضای عمومی حوزه و دیدگاه علما و برخی مراجع هم توجه نکردند چرا که بسیاری از علما و مراجع از آنچه در جریان انتخابات گذشت و تخریب‌هایی که نسبت به آیت الله هاشمی در جریان انتخابات انجام شد و باز هم انجام می‌شود نگران و ناراحتنند و بر این اساس خوب بود که آقای یزدی به دیدگاه مراجع، علما توجه بیشتری داشتند».

واکنش تند مجید انصاری به سخنان یزدی

هاشمی‌رفسنجانی همواره فراتر از جریانات محدود سیاسی در صحنه‌های مختلف ظاهر شده‌ و بحث منافع مردم، انقلاب اسلامی، خط امام (ره) و نظام همیشه برایش در اولویت بوده است.
به گزارش آفتاب، این عضو ارشد مجمع روحانیون مبارز با اظهار این مطلب و اعتقاد به این که هاشمی در خطبه‌های نمازجمعه این هفته تهران، سخنانی بسیار راهگشا، منصفانه و دلسوزانه ارایه کرد افزود: «اگر حقیقتا افرادی گوش شنوا داشته باشند و بدون غرض و مرض بخواهند به تحلیل مسائل بپردازند و عمل کنند صحبت‌های ایشان می‌تواند مبنای رفتار وحدت‌بخشی در جهت حفظ منافع کشور، نظام و مردم باشد».
وی با اشاره به تاکید هاشمی رفسنجانی بر آزادی زندانیان، دلجویی از آسیب‌دیدگان، حرکت در مدار قانون و ایجاد فضای گفت‌وگوی دوستانه در صدا و سیما برای رفع تردیدها گفت: «اگر به مجموعه این پیشنهادات عمل شود قطعا به تحکیم وحدت در جامعه خواهد انجامید».
این فعال سیاسی با ابراز تاسف از سخنان روز گذشته آیت الله یزدی در مورد سخنان رییس خبرگان رهبری، صبحت‌های وی را منصفانه ندانست و گفت: «البته آقای یزدی در گذشته هم نسبت به آقای هاشمی بی‌مهری‌ها و تند‌روی‌هایی داشته است. جای تعجب است فردی مثل آقای یزدی در جایگاه عضو شورای نگهبان که اقتضا و جایگاه این شورا بی‌طرفی در حوادث سیاسی به ویژه انتخابات است و هم به عنوان رییس شورای مدیریت حوزه علمیه قم که جایگاه معنوی فراتر از جریانات سیاسی دارد و باید همه جامعه و کشور و علاقمندان به دین و روحانیت را پوشش داشته باشد چرا نوعا اظهار نظرهای تند یک سویه جناحی انجام می‌دهد»!؟
انصاری با اعتقاد به اینکه در انتخابات ریاست جمهوری، آقای یزدی بر خلاف اقتضای جایگاهش به عنوان عضو شورای نگهبان و بر خلاف قانون از احمدی نژاد اعلام حمایت کرد اظهار داشت: «ایشان با فشار زیاد جامعه مدرسین را هم پشت سرآقای احمدی نژاد قرار داد و از این رهگذر هم به جایگاه شورای نگهبان و هم به شورای مدیریت حوزه، لطمه وارد کرد».
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اظهارات یزدی در خصوص آیت الله هاشمی رفسنجانی را تیشه به ریشه انقلاب و به یاران امام زدن دانست و گفت: «سخنان ایشان در حقیقت مصداق بر سر شاخ نشستن و بن بریدن است. آیت الله یزدی حتی بر فضای عمومی حوزه و دیدگاه علما و برخی مراجع هم توجه نکردند چرا که بسیاری از علما و مراجع از آنچه در جریان انتخابات گذشت و تخریب‌هایی که نسبت به آیت الله هاشمی در جریان انتخابات انجام شد و باز هم انجام می‌شود نگران و ناراحتنند و بر این اساس خوب بود که آقای یزدی به دیدگاه مراجع، علما توجه بیشتری داشتند».
جهیزیه‌دادن کمیته امداد به دختران دم‌بخت برخى از کشورها نه ‌تنها هزینه نیست بلکه سرمایه‌گذارى براى کشور به‌حساب مى‌آید زیرا با هدف انتقال فرهنگ ‌و الگوى جمهورى اسلامى به این کشورها انجام شده ‌و دیپلماسى رسمى ‌از آن سود مى‌برد.
ایلنا نوشت:
سرپرست کمیته امداد امام خمینى (ره) علت کمک این کمیته به مردم برخى از کشورها را نوعى سرمایه‌گذارى براى نظام جمهورى اسلامى مى‌داد ند و معتقد است این کمک‌ها برخى تهدیدات نسبت به جمهورى اسلامى را خنثى مى‌کند.
حسین انوارى در رابطه با سیاست کمیته امداد براى کمک به کشورهاى خارجى گفت‌: کمکى که کمیته امداد به کشورهاى خارجى مى کند در واقع انتقال الگوهاى حمایتى و امدادى است.
انوارى افزود: کمیته امداد شکم گرسنگان این کشورها را سیر نمى کند بلکه با برپایى کلاس‌هاى آموزشى سعى در توانمندسازى دختران و پسران این کشورها و ایجاد اشتغال براى آنها دارد.
سرپرست کمیته امداد امام خمینى (ره) در واکنش به این سوال که شما مى‌گویید کمیته امداد کمک نقدى به این کشورها نمى‌کند درحالى که خبرها حاکى از این است که این کمیته به دختران دم‌بخت برخى از این کشورها جهیزیه مى‌دهد، گفت:‌‌ کمیته امداد در پى ترویج فرهنگ اسلامى است. هدف کمیته امداد جلوگیرى از ایجاد مفاسد اجتماعى در این کشورها و ترویج فرهنگ ازدواج است، به همین جهت بخشى از جهیزیه دختران آنها را تامین مى‌کنیم.
سرپرست کمیته امداد در پاسخ به این سوال که گمان نمى کنید چراغى که به خانه رواست به مسجد حرام است، چنین پاسخ داد: اگر قرار باشد چنین شعارى سر داده شود باید وزارت امور خارجه، سازمان ارتباطات اسلامى و همه کمیسیون‌هاى مشترکى که ایران در خارج از کشور دارد تعطیل شود، زیرا ‌در بسیارى از دستگاه‌هاى کشور هزینه‌هاى بسیار زیادى صرف سیاست‌هاى جمهورى اسلامى ایران در سطح بین‌المللى مى شود زیرا ایران با بسیارى از کشورها بده بستان دارد.
سرپرست کمیته امداد یادآور شد: براى اینکه تهدیدات نسبت به جمهورى اسلامى کم شود باید یک سرى سرمایه گذارى بر مردم کشورهاى مختلف صورت گیرد و ‌یک سرى سرمایه‌گذارى هم روى مسئولان کشورها؛ ‌بنابر این اگر درست نگاه کنیم اقدامات کمیته امداد در کمک به کشورهاى دیگر براى پرنور نگه داشتن این چراغ است
جهیزیه‌دادن کمیته امداد به دختران دم‌بخت برخى از کشورها نه ‌تنها هزینه نیست بلکه سرمایه‌گذارى براى کشور به‌حساب مى‌آید زیرا با هدف انتقال فرهنگ ‌و الگوى جمهورى اسلامى به این کشورها انجام شده ‌و دیپلماسى رسمى ‌از آن سود مى‌برد.
ایلنا نوشت:
سرپرست کمیته امداد امام خمینى (ره) علت کمک این کمیته به مردم برخى از کشورها را نوعى سرمایه‌گذارى براى نظام جمهورى اسلامى مى‌داد ند و معتقد است این کمک‌ها برخى تهدیدات نسبت به جمهورى اسلامى را خنثى مى‌کند.
حسین انوارى در رابطه با سیاست کمیته امداد براى کمک به کشورهاى خارجى گفت‌: کمکى که کمیته امداد به کشورهاى خارجى مى کند در واقع انتقال الگوهاى حمایتى و امدادى است.
انوارى افزود: کمیته امداد شکم گرسنگان این کشورها را سیر نمى کند بلکه با برپایى کلاس‌هاى آموزشى سعى در توانمندسازى دختران و پسران این کشورها و ایجاد اشتغال براى آنها دارد.
سرپرست کمیته امداد امام خمینى (ره) در واکنش به این سوال که شما مى‌گویید کمیته امداد کمک نقدى به این کشورها نمى‌کند درحالى که خبرها حاکى از این است که این کمیته به دختران دم‌بخت برخى از این کشورها جهیزیه مى‌دهد، گفت:‌‌ کمیته امداد در پى ترویج فرهنگ اسلامى است. هدف کمیته امداد جلوگیرى از ایجاد مفاسد اجتماعى در این کشورها و ترویج فرهنگ ازدواج است، به همین جهت بخشى از جهیزیه دختران آنها را تامین مى‌کنیم.
سرپرست کمیته امداد در پاسخ به این سوال که گمان نمى کنید چراغى که به خانه رواست به مسجد حرام است، چنین پاسخ داد: اگر قرار باشد چنین شعارى سر داده شود باید وزارت امور خارجه، سازمان ارتباطات اسلامى و همه کمیسیون‌هاى مشترکى که ایران در خارج از کشور دارد تعطیل شود، زیرا ‌در بسیارى از دستگاه‌هاى کشور هزینه‌هاى بسیار زیادى صرف سیاست‌هاى جمهورى اسلامى ایران در سطح بین‌المللى مى شود زیرا ایران با بسیارى از کشورها بده بستان دارد.
سرپرست کمیته امداد یادآور شد: براى اینکه تهدیدات نسبت به جمهورى اسلامى کم شود باید یک سرى سرمایه گذارى بر مردم کشورهاى مختلف صورت گیرد و ‌یک سرى سرمایه‌گذارى هم روى مسئولان کشورها؛ ‌بنابر این اگر درست نگاه کنیم اقدامات کمیته امداد در کمک به کشورهاى دیگر براى پرنور نگه داشتن این چراغ است
وبسایت موج سبز : یک گزارش رسیده حاکی از آن است که پیکر پاک صدها شهید اعتراضات مردمی یک ماه اخیر در سردخانه‌ای در جنوب غربی تهران نگهداری می‌شود و صدها تصویر از پیکر این شهدا در یک آلبوم برای شناسایی خانواده‌ها قرار گرفته است.

در حالی که بسیاری از خانواده های زندانیان در بند همچنان نگران عزیزانشان از این نهاد به آن سازمان و از این زندان به آن دادگاه سرگردان و حیران بازی داده می شوند و هیچ مقام مسئول و غیر مسئولی در کشور حاضر به پاسخگویی به این خانواده های نگران نیست، برخی از خانواده ها را به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با اینمضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند.

یکی از این خانواده ها که نخواست نامش فاش شود، به سایت نوروز گفته که وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی در اختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها پیدا کند. به گفته وی دیدن تصاویر کشته سدها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است.
وی افزود: در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند. این مادر داغدار می گوید با آنکه جنازه فرزندم را پیدا نکردم اما با دیدن آنهمه جنازه که رو هم دپو شده بود از هوش رفته ام و وقتی به هوش آمدم که در بیرون سرخانه و در ماشین بوده ام.

همه اینها در حالی است که تمامی مقامات نظامی کشور در هفته های اخیر استفاده از سلاح گرم را در درگیری های تهران رد کرده اند و مشخص نیست این همه شهید و کشته که هر روز تنها نام برخی از آنها منتشر می شود به چه صورت کشته و شهید شده اند.
وبسایت موج سبز : یک گزارش رسیده حاکی از آن است که پیکر پاک صدها شهید اعتراضات مردمی یک ماه اخیر در سردخانه‌ای در جنوب غربی تهران نگهداری می‌شود و صدها تصویر از پیکر این شهدا در یک آلبوم برای شناسایی خانواده‌ها قرار گرفته است.

در حالی که بسیاری از خانواده های زندانیان در بند همچنان نگران عزیزانشان از این نهاد به آن سازمان و از این زندان به آن دادگاه سرگردان و حیران بازی داده می شوند و هیچ مقام مسئول و غیر مسئولی در کشور حاضر به پاسخگویی به این خانواده های نگران نیست، برخی از خانواده ها را به محل نامعلومی دعوت می کنند و بعد از توجیه و تهدید آنها به آسیب دیدن دیگر اعضای خانواده و همچنین گرفتن تعهد مبنی بر عدم اطلاع رسانی در مورد مرگ فرزندانشان و امضاء اوراقی با اینمضمون که تائید می کنند عزیزانشان بر اثر تصادف و یا دیگر حوادث طبیعی جان سپرده اند جنازه های آنها را تحویل خانواده های داغدار می دهند.

یکی از این خانواده ها که نخواست نامش فاش شود، به سایت نوروز گفته که وی را به سردخانه ای در جنوب غربی تهران که مخصوص نگهداری میوه و محصولات لبنی بوده است برده اند و آلبومی در اختیارش گذاشته اند که تصویر صدها کشته در آن بوده است تا جنازه فرزندش را از بین آنها پیدا کند. به گفته وی دیدن تصاویر کشته سدها نزدیک به نیم ساعت به طول انجامیده است.
وی افزود: در زمان خروج از این سردخانه پیکر صدها شهید را دیده است که در آنجا روی هم گذاشته شده بودند. این مادر داغدار می گوید با آنکه جنازه فرزندم را پیدا نکردم اما با دیدن آنهمه جنازه که رو هم دپو شده بود از هوش رفته ام و وقتی به هوش آمدم که در بیرون سرخانه و در ماشین بوده ام.

همه اینها در حالی است که تمامی مقامات نظامی کشور در هفته های اخیر استفاده از سلاح گرم را در درگیری های تهران رد کرده اند و مشخص نیست این همه شهید و کشته که هر روز تنها نام برخی از آنها منتشر می شود به چه صورت کشته و شهید شده اند.

سقوط هواپيماي مسافربري در قزوين

هواپيماي مسافربري شرکت کاسپين که با 168سرنشين و خدمه از تهران عازم ايروان در ارمنستان بود، صبح چهارشنبه در روستاي جنت آباد استان قزوين سقوط کرد.
احمدی نژاد:تحریمها باعث باروری صنعت ما می شود "اما به چه قیمت؟"
به گزارش خبرنگاران اعزامي ايرنا از محل سقوط هواپيما، شدت حادثه به حدي بوده که شعله هاي آتش تا شعاع 500 متري محل حادثه و زمين هاي اطراف را دچار حريق کرده است. براساس اين گزارش، به سبب سقوط مستقيم و برخورد با زمين، تمام سرنشينان اين هواپيما کشته شدند. اين گزارش مي افزايد علت حادثه با حضور کارشناسان سازمان هواپيمايي کشور در حال بررسي است و اکنون نيروهاي امدادي و انتظامي در محل حادثه حضور دارند. يک فروند هواپيماي مسافربري در مسير تهران - ايروان متعلق به شرکت هواپيمايي کاسپين به شماره پرواز 7908 روز چهارشنبه 16 دقيقه پس از پرواز از فرودگاه امام خميني در ساعت 11 و 33 دقيقه دچار سانحه شد و در اراضي کشاورزي روستاي جنت آباد در استان قزوين سقوط کرد. دکتر مجيد شلويري رييس فوريتهاي پزشکي استان قزوين گفت: در پي سقوط هواپيماي مسافربري همه 168 مسافر و خدمه پرواز آن کشته شده اند. جودو کاران تيم نوجوانان ايران به همراه مربيان اين تيم در سقوط هواپيمايي که امروز از تهران عازم ايروان بود، کشته شدند. به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار ورزشي ايرنا،اعضاي تيم نوجوانان جودوي ايران اعزامي به تورنمنت جودو و اردوي مشترک ايروان در سقوط هواپيما کشته شدند. اسامي اين ورزشکاران به شرح زير است: علي بهرامي(سرمربي)، علي اميري(نماينده حراست)، علي محدث(مربي)، وحيد ابراهيمي، ايمان زيني وند، حسين بنا، سعيد رسولي، مصطفي صباغي، عيسي باقرپور، مسيب عزيزالهي و علي رضا لشگري اين تيم خود را براي جام جهاني مجارستان آماده مي کرد.

سقوط هواپيماي مسافربري در قزوين

هواپيماي مسافربري شرکت کاسپين که با 168سرنشين و خدمه از تهران عازم ايروان در ارمنستان بود، صبح چهارشنبه در روستاي جنت آباد استان قزوين سقوط کرد.
احمدی نژاد:تحریمها باعث باروری صنعت ما می شود "اما به چه قیمت؟"
به گزارش خبرنگاران اعزامي ايرنا از محل سقوط هواپيما، شدت حادثه به حدي بوده که شعله هاي آتش تا شعاع 500 متري محل حادثه و زمين هاي اطراف را دچار حريق کرده است. براساس اين گزارش، به سبب سقوط مستقيم و برخورد با زمين، تمام سرنشينان اين هواپيما کشته شدند. اين گزارش مي افزايد علت حادثه با حضور کارشناسان سازمان هواپيمايي کشور در حال بررسي است و اکنون نيروهاي امدادي و انتظامي در محل حادثه حضور دارند. يک فروند هواپيماي مسافربري در مسير تهران - ايروان متعلق به شرکت هواپيمايي کاسپين به شماره پرواز 7908 روز چهارشنبه 16 دقيقه پس از پرواز از فرودگاه امام خميني در ساعت 11 و 33 دقيقه دچار سانحه شد و در اراضي کشاورزي روستاي جنت آباد در استان قزوين سقوط کرد. دکتر مجيد شلويري رييس فوريتهاي پزشکي استان قزوين گفت: در پي سقوط هواپيماي مسافربري همه 168 مسافر و خدمه پرواز آن کشته شده اند. جودو کاران تيم نوجوانان ايران به همراه مربيان اين تيم در سقوط هواپيمايي که امروز از تهران عازم ايروان بود، کشته شدند. به گزارش روز چهارشنبه خبرنگار ورزشي ايرنا،اعضاي تيم نوجوانان جودوي ايران اعزامي به تورنمنت جودو و اردوي مشترک ايروان در سقوط هواپيما کشته شدند. اسامي اين ورزشکاران به شرح زير است: علي بهرامي(سرمربي)، علي اميري(نماينده حراست)، علي محدث(مربي)، وحيد ابراهيمي، ايمان زيني وند، حسين بنا، سعيد رسولي، مصطفي صباغي، عيسي باقرپور، مسيب عزيزالهي و علي رضا لشگري اين تيم خود را براي جام جهاني مجارستان آماده مي کرد.
همسر زیدآبادی خطاب به هاشمی شاهرودی:می خواهم بدانم مراد شما از قانون كدام قانون است؟مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی روزنامه نگار و فعال سیاسی که نزدیک به یکماه است در بازداشت به سر می برد، طی نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه به شرح موارد مغایر با قانون که در روند بازداشت همسرش و وقایعی که پس از آن برای او و خانواده اش رخ داد، پرداخته است. محمدی همچنین در نامه خود ضمن اشاره به بخشنامه اخیر رییس قوه قضاییه مبنی بر ممنوعیت مصاحبه با رسانههای خارجی به محدودیت های اطلاع رسانی از طریق مطبوعات و رسانه های داخل کشور اشاره کرده و می گوید: این حق و بلكه تكلیف شرعی من است كه جامعه را از ظلم رفته بر خویش آگاه نمایم و طبیعی است وقتی همه راههای داخلی از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامه ها و مطبوعات مسدود گشته اند، راهی جز مصاحبه و اطلاع رسانی از طریق رسانه های خارجی باقی نخواهد ماند. وی در ادامه می افزاید: یرای رفع این مشكل پیشنهاد می كنم که صدا و سیما حداقل هفته ای یك ساعت زمان در اختیار ما گذاشته تا امثال من از مصاحبه با رسانه های خارجی بی نیاز شوند. در غیر این صورت مسئولیت این امر بر عهده شما خواهد بود.متن کامل نامه همسر احمد زیدآبادی به رییس قوه قضاییه بدین شرح است:
ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایرانجناب آقای شاهرودیسلامبا عنایت به مسئولیت خطیر رسانه ها در روزگار فعلی و معرفی مكرر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ای ملی كه علی القاعده می بایست آیینه افكار عمومی جامعه باشد و با توجه به بخشنامه اخیر جنابعالی كه هرگونه مصاحبه با رسانههای خارجی را جرم و قابل مجازات دانسته است بر آن شدم تا شرح مختصری از رنجهای رفته بر خویش را در طول این مدت بازگو نمایم.نزدیك به یك ماه از زمانیكه عده ای ناشناس كه خود را پیك موتوری نامیدند همسر اینجانب آقای احمد زید آبادی را شبانه و بدون ارائه هرگونه برگ جلب، در مقابل چشم فرزندان خردسالش ربوده اند می گذرد و هنوز هیچیك از نهادهای مسئول زحمت پاسخگویی درباره وضعیت ایشان را به خود نداده اند. این وضعیت بارها فرزندان مرا در مقابل این سوال بی پاسخ قرار داده كه جرم پدرمان چیست كه اینگونه مورد تهاجم واقع شده است؟ پدری كه دانش آموخته دانشگاههای همین مملكت بوده و دكترای علوم سیاسی خود را با نمره عالی از دانشگاه تهران دریافت نموده و علی القاعده می بایست در زمره نخبگان جامعه تلقی شود؛ به چه اتهامی از درب منزلش ربوده شده و هیچ نهادی خود را ملزم به پاسخگویی نمی داند؟ لازم به ذكر است كه علی رغم مراجعات مكرر اینجانب، برادر همسرم و وكیل آقای زید آبادی به دادگاه انقلاب، تنها پاسخی كه دریافت كرده ایم آن است كه «ما اصلا چنین كسی را نمی شناسیم» و «پرونده ایشان هیچ ارتباطی به ما ندارد»!متاسفانه دامنه بی قانونی تحمیل شده بر خانواده من به اینجا ختم نشده و اینبار حریم خانه ام نیز به دفعات در معرض تجاوز قرار گرفته است. چند روز پس از دستگیری ایشان به شرحی كه گذشت، چهار مرد قوی هیكل و البته ناشناس به درب منزل آمده و خواهان ورود شدند؛ حال آنكه تنها من و فرزندانم در خانه بودیم.علی رغم آنكه متجاوزان موفق به ورود به منزل ما نشدند؛ لیكن كودكانم تا ساعتها از ترس لرزیده و مدام می پرسیدند چرا نباید ما در كشور خودمان احساس امنیت كنیم؟ اینها كیستند كه با مراجعات مكرر لرزه بر اندام فرزندانم انداخته و فرزند دوازده ساله ام را دچار چنان وحشتی كرده اند كه اجازه نمی دهد حتی برای چند ثانیه درب منزل باز بماند؟تمامی حوادث فوق در حالی رخ می دهند كه در سراسر این مدت، مدام موضوع پیگیری اعتراضات از طریق مراجع قاونی بر طبل رسانه ها كوبیده می شود و سوالی كه در این میان بی پاسخ رها شده آن است كه چرا تنها طرح اعتراض است كه باید قانونی صورت گیرد حال آنكه طرف مقابل اجباری برای پاسخگویی قانونی به این اعتراضات احساس نكرده و صریح ترین و بدیهی ترین اصول قانون اساسی و سایر قوانین كشور را به راحتی زیر پا می گذارند؟! آیا از نظر جنابعالی به عنوان ریاست قوه قضائیه این كشور، اصل 32 قانون اساسی كه به موجب آن: «هیچكس را نمی توان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین می كند و در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذكر دلایل،بلافاصله،كتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شودو حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه در اسرع وقت فراهم گردد و در غیر این صورت متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود» قانون تلقی نمی شود؟ و یا اصل 35 قانون اساسی دائر بر اینكه: «در همه دادگاه ها طرفین دعوا حق دارند برای خود وكیل انتخاب نمایند...» قانون رسمی این مملكت نیست؟ آیا همچنان لازم به تكرار است كه نص صریح ماده 24 قانون آیین دادرسی كیفری، ضابطین دادگستری را به رعایت مفاد اصول پیش گفته ملزم ساخته است؟ به اعتقاد شما مواد 119 و 120 قانون آیین دادرسی كیفری مبنی بر لزوم ابلاغ برگ جلب به متهم و ضرورت بازداشت در طول روز، از صراحت كافی برخوردار نیستند؟ آیا غیر از این است كه ماده 127 همان قانون قاضی را مكلف ساخته تا بلافاصله پس از جلب متهم و یا حداكثر ظزف 24 ساعت مبادرت به تحقیق نموده و در غیر ابنصورت بازداشت، غیر قانونی تلقی شده و مرتكب، به مجازات مقرر قانونی محكوم خواهد شد؟ می خواهم بدانم مراد شما از قانون كدام قانون است؟ به استناد كدام قانون شبانه، بدون مجوز، بدون دسترسی به وكیل و بدون كوچكترین خبری از محل نگهداری قریب یك ماه است كه همسر مرا بازداشت و هیچ نهادی خود را مسئول پاسخگویی نمی داند؟ وقتی نه مسئولین قوه قضائیه، نه قاضی پرونده و نه مسئولین زندان، هیچیك خود را دخیل در این جریان نمی دانند؛ چه راهی برای من باقی خواهد ماند؟ از شما می پرسم وقتی رسانه ملی حاضر نیست حتی هفته ای یك ساعت زمان در اختیار جریان مقابل بگذارد؛ چگونه انتظار دارید با رسانه های خارجی مصاحبه نكنم؟ این، حق و بلكه تكلیف شرعی من است كه جامعه را از ظلم رفته بر خویش آگاه نمایم و طبیعی است وقتی همه راههای داخلی از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامه ها و مطبوعات مسدود گشته اند، راهی جز مصاحبه و اطلاع رسانی از طریق رسانه های خارجی باقی نخواهد ماند. لذا یرای رفع این مشكل پیشنهاد می كنم حداقل هفته ای یك ساعت زمان در اختیار ما گذاشته و امثال مرا از مصاحبه با رسانه های خارجی بی نیاز كنید. در غیر این صورت مسئولیت این امر بر عهده شما خواهد بود.
با احترام
مهدیه محمدی
همسر دکتر احمد زیدآبادی
۲۱ تیرماه ۱۳۸۸
همسر زیدآبادی خطاب به هاشمی شاهرودی:می خواهم بدانم مراد شما از قانون كدام قانون است؟مهدیه محمدی، همسر احمد زیدآبادی روزنامه نگار و فعال سیاسی که نزدیک به یکماه است در بازداشت به سر می برد، طی نامه ای خطاب به رییس قوه قضاییه به شرح موارد مغایر با قانون که در روند بازداشت همسرش و وقایعی که پس از آن برای او و خانواده اش رخ داد، پرداخته است. محمدی همچنین در نامه خود ضمن اشاره به بخشنامه اخیر رییس قوه قضاییه مبنی بر ممنوعیت مصاحبه با رسانههای خارجی به محدودیت های اطلاع رسانی از طریق مطبوعات و رسانه های داخل کشور اشاره کرده و می گوید: این حق و بلكه تكلیف شرعی من است كه جامعه را از ظلم رفته بر خویش آگاه نمایم و طبیعی است وقتی همه راههای داخلی از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامه ها و مطبوعات مسدود گشته اند، راهی جز مصاحبه و اطلاع رسانی از طریق رسانه های خارجی باقی نخواهد ماند. وی در ادامه می افزاید: یرای رفع این مشكل پیشنهاد می كنم که صدا و سیما حداقل هفته ای یك ساعت زمان در اختیار ما گذاشته تا امثال من از مصاحبه با رسانه های خارجی بی نیاز شوند. در غیر این صورت مسئولیت این امر بر عهده شما خواهد بود.متن کامل نامه همسر احمد زیدآبادی به رییس قوه قضاییه بدین شرح است:
ریاست محترم قوه قضائیه جمهوری اسلامی ایرانجناب آقای شاهرودیسلامبا عنایت به مسئولیت خطیر رسانه ها در روزگار فعلی و معرفی مكرر صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران به عنوان رسانه ای ملی كه علی القاعده می بایست آیینه افكار عمومی جامعه باشد و با توجه به بخشنامه اخیر جنابعالی كه هرگونه مصاحبه با رسانههای خارجی را جرم و قابل مجازات دانسته است بر آن شدم تا شرح مختصری از رنجهای رفته بر خویش را در طول این مدت بازگو نمایم.نزدیك به یك ماه از زمانیكه عده ای ناشناس كه خود را پیك موتوری نامیدند همسر اینجانب آقای احمد زید آبادی را شبانه و بدون ارائه هرگونه برگ جلب، در مقابل چشم فرزندان خردسالش ربوده اند می گذرد و هنوز هیچیك از نهادهای مسئول زحمت پاسخگویی درباره وضعیت ایشان را به خود نداده اند. این وضعیت بارها فرزندان مرا در مقابل این سوال بی پاسخ قرار داده كه جرم پدرمان چیست كه اینگونه مورد تهاجم واقع شده است؟ پدری كه دانش آموخته دانشگاههای همین مملكت بوده و دكترای علوم سیاسی خود را با نمره عالی از دانشگاه تهران دریافت نموده و علی القاعده می بایست در زمره نخبگان جامعه تلقی شود؛ به چه اتهامی از درب منزلش ربوده شده و هیچ نهادی خود را ملزم به پاسخگویی نمی داند؟ لازم به ذكر است كه علی رغم مراجعات مكرر اینجانب، برادر همسرم و وكیل آقای زید آبادی به دادگاه انقلاب، تنها پاسخی كه دریافت كرده ایم آن است كه «ما اصلا چنین كسی را نمی شناسیم» و «پرونده ایشان هیچ ارتباطی به ما ندارد»!متاسفانه دامنه بی قانونی تحمیل شده بر خانواده من به اینجا ختم نشده و اینبار حریم خانه ام نیز به دفعات در معرض تجاوز قرار گرفته است. چند روز پس از دستگیری ایشان به شرحی كه گذشت، چهار مرد قوی هیكل و البته ناشناس به درب منزل آمده و خواهان ورود شدند؛ حال آنكه تنها من و فرزندانم در خانه بودیم.علی رغم آنكه متجاوزان موفق به ورود به منزل ما نشدند؛ لیكن كودكانم تا ساعتها از ترس لرزیده و مدام می پرسیدند چرا نباید ما در كشور خودمان احساس امنیت كنیم؟ اینها كیستند كه با مراجعات مكرر لرزه بر اندام فرزندانم انداخته و فرزند دوازده ساله ام را دچار چنان وحشتی كرده اند كه اجازه نمی دهد حتی برای چند ثانیه درب منزل باز بماند؟تمامی حوادث فوق در حالی رخ می دهند كه در سراسر این مدت، مدام موضوع پیگیری اعتراضات از طریق مراجع قاونی بر طبل رسانه ها كوبیده می شود و سوالی كه در این میان بی پاسخ رها شده آن است كه چرا تنها طرح اعتراض است كه باید قانونی صورت گیرد حال آنكه طرف مقابل اجباری برای پاسخگویی قانونی به این اعتراضات احساس نكرده و صریح ترین و بدیهی ترین اصول قانون اساسی و سایر قوانین كشور را به راحتی زیر پا می گذارند؟! آیا از نظر جنابعالی به عنوان ریاست قوه قضائیه این كشور، اصل 32 قانون اساسی كه به موجب آن: «هیچكس را نمی توان دستگیر كرد مگر به حكم و ترتیبی كه قانون معین می كند و در صورت بازداشت موضوع اتهام باید با ذكر دلایل،بلافاصله،كتبا به متهم ابلاغ و تفهیم شودو حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاكمه در اسرع وقت فراهم گردد و در غیر این صورت متخلف از این اصل طبق قانون مجازات می شود» قانون تلقی نمی شود؟ و یا اصل 35 قانون اساسی دائر بر اینكه: «در همه دادگاه ها طرفین دعوا حق دارند برای خود وكیل انتخاب نمایند...» قانون رسمی این مملكت نیست؟ آیا همچنان لازم به تكرار است كه نص صریح ماده 24 قانون آیین دادرسی كیفری، ضابطین دادگستری را به رعایت مفاد اصول پیش گفته ملزم ساخته است؟ به اعتقاد شما مواد 119 و 120 قانون آیین دادرسی كیفری مبنی بر لزوم ابلاغ برگ جلب به متهم و ضرورت بازداشت در طول روز، از صراحت كافی برخوردار نیستند؟ آیا غیر از این است كه ماده 127 همان قانون قاضی را مكلف ساخته تا بلافاصله پس از جلب متهم و یا حداكثر ظزف 24 ساعت مبادرت به تحقیق نموده و در غیر ابنصورت بازداشت، غیر قانونی تلقی شده و مرتكب، به مجازات مقرر قانونی محكوم خواهد شد؟ می خواهم بدانم مراد شما از قانون كدام قانون است؟ به استناد كدام قانون شبانه، بدون مجوز، بدون دسترسی به وكیل و بدون كوچكترین خبری از محل نگهداری قریب یك ماه است كه همسر مرا بازداشت و هیچ نهادی خود را مسئول پاسخگویی نمی داند؟ وقتی نه مسئولین قوه قضائیه، نه قاضی پرونده و نه مسئولین زندان، هیچیك خود را دخیل در این جریان نمی دانند؛ چه راهی برای من باقی خواهد ماند؟ از شما می پرسم وقتی رسانه ملی حاضر نیست حتی هفته ای یك ساعت زمان در اختیار جریان مقابل بگذارد؛ چگونه انتظار دارید با رسانه های خارجی مصاحبه نكنم؟ این، حق و بلكه تكلیف شرعی من است كه جامعه را از ظلم رفته بر خویش آگاه نمایم و طبیعی است وقتی همه راههای داخلی از رادیو و تلویزیون گرفته تا روزنامه ها و مطبوعات مسدود گشته اند، راهی جز مصاحبه و اطلاع رسانی از طریق رسانه های خارجی باقی نخواهد ماند. لذا یرای رفع این مشكل پیشنهاد می كنم حداقل هفته ای یك ساعت زمان در اختیار ما گذاشته و امثال مرا از مصاحبه با رسانه های خارجی بی نیاز كنید. در غیر این صورت مسئولیت این امر بر عهده شما خواهد بود.
با احترام
مهدیه محمدی
همسر دکتر احمد زیدآبادی
۲۱ تیرماه ۱۳۸۸
نامه محتشمی پور در ماهگرد بازداشت مصطفی تاج زادهاین کودتا به مذاق خیلی ها سازگار آمده، ولی شاهنامه آخرش خوش استسلام آرامِ جان
فردا درست یک ماه می شود که مأموران مدعیان عدل علوی در شب ولادت مادرت زهرای اطهر (س) به خانه مان ریختند و با نشان دادن حکمی مجعول بازداشتت کردند . فریاد های من در همان نیمه شب موجب بیداری همسایه ها شد تا شهادت بدهند که سالم رفته ای و باید سالم برگردی و مآموران که گفتند معذورند یادآور شدند که مآمور جورند در جمهوری اسلامی !!! چه باید می کردیم ما؟ در این چهل و شش سال عمر هرگز نخواستم و نتوانستم زندگی مرفه و راحت و بدون دغدغه های فرهنگی و احتماعی و سیاسی داشته باشم و تجربه های فراوان داشته ام تاکنون الا خانواده زندانی سیاسی بودن ( گذشته از خاطرات دور کودکی و قصه هایی که مادر برایم گفته و این روزها هم هی تکرار می شود من باب تسلای خاطرمان) حالا یک دوره جدید در زندگی من آغاز شده است و باید از تجربیات دیگران هم خوب استفاده کنم . گام اول : همبستگی . خوشبختانه با خانواده های اکثر مجاهدان راه حق و آزادی از قبل آشنایی و ارتباط داشته ایم و خیلی زود گردهم می آییم و دیگران را هم یا ما پیدا می کنیم و به جمع خود می خوانیم یا آن ها ما را پیدا می کنند و جمعمان جمع می شود . گام دوم : تلاش برای دریافت اطلاعات اولیه . وکیلت بلافاصله درگیر داستان می شود و پیگیری از شاگردش مرتضوی که حتی حرمت استاد نگه نمی دارد و با لودگی پاسخش می گوید و انگار برایش مهم نیست دفاع از پایان نامه دکتری بعد از قصه کردان دیگر چه باک از جعل مدرک! یک گام پیشتر . حضور در دفتر مرتضوی به اتفاق فرزندات و خواهرها که دنبال یک جو انسانیت می گردند تا نرم کنند دل های سخت را تا تو بیایی برای سرسلامتی دادن به تنها برادرت که سخت داغدار المیرایش است و برای یک دیدار کوتاه با پدر و مادر پیر و بیمارت. کاش نرفته بودیم . چقدر خودم را سرزنش می کنم برای تسلیم وکیل شدن برای این حضور اهانت بار که فرجامش را از آغاز می دانستم . لبخند مضحک او و تلاش برای حفظ خونسردی در حین گفتن دروغ هایش و وعده دروغ تلفن تو عصر همان روز که هرگز محقق نشد . گام سوم : برگزاری جلسات دعا و ختم قرآن برای ثبات و استواری قدم شما و آرامش قلب خودمان و بچه هایمان و همه خانواده ها . از جلسات خانگی تا دعای کمیل و روضه ها در حسینیه ها که از آن هم می گذرند و دعای کمیل پنج شنبه ما جمع کثیری از نیروهای چماقدار و تفنگدار را کشید حوالی بیت الزهراء گام چهارم: اطلاع رسانی. حالا که ما در بی خبری محض هستیم دیگران هم باید این را بدانند . رئیس مجلس . رئیس قوه قضائیه و علما و مراجع . نامه های سرگشاده این حسن را دارند که اگر آقایان ما را بی پاسخ می گذارند لااقل مردم با خبر می شوند و شنیده ام بعضی ها از این دست نامه ها هیچ خوششان نمی آید گام پنجم : اطلاع رسانی . دیدارها و ملاقات ها . فراکسیون خط امام مجلس گزینه خوبی است . خانه ملت و نمایندگان ملت و دغدغه های ملت .ابراز تآثر می کنند آقایان می گویند اقداماتی کرده اند و ادامه می دهند تا حصول نتیجه با تشکیل کمیته پیگیری . تعطیلی مجلس مارا از ملاقات با لاریجانی منع می کند و این ملاقات حاشیه هایی دارد که می خواستند سایه بیندازد به روی متن که گفتنش اینجا به درازا می کشد . همین قدر بگویم که شکایت من از خبرگزاری فارس و ایرنا فقط برای انجام تکلیف بود درست مثل شکایت های تو از علی جنتی در نظام عدل جمهوری اسلامی که همه شهروندان فارغ از رتبه های شهروندی به یک چشم نگریسته می شوند!!!برای دیدن آقای هاشمی شاهرودی فوری اقدام می کنیم . از دفترش جوابی نمی شنویم . از آقای جمشیدی کمک می خواهم به حرمت روزهای مدیرکلی که تحویل می گرفتند مقدارکی و ایشان هم می گوید کمیته سه نفره تعیین شده برای پیگیری بگویید آقای محتشمی پور برایتان وقت بگیرد از آقای دری نجف ابادی! دیدار با خاتمی مثل همیشه امیدبخش است . هرچند که او درون حاکمیت منصبی ندارد ولی در دل های مردم که دارد و متانت و نجابتش که هست و این قسم همدلی با مردم . قوه قضائیه را مسئول مستقیم معرفی می کند و می گوید این انقلاب مخملی علیه مردم باید پایان بگیرد . دیدار با هاشمی رفسنجانی هم به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس خبرگان رهبری امید بخش است خصوصا وقتی قول می دهد باز هم پیگیر امور باشد و قرار می شود وقت از آقای دری نجف آبادی را هم دنبال کند . قراری که ده روز می کشد تا قطعی و اعلام شود آن هم فقط برای 5 نفر . فردا ساعت هشت و نیم برویم ببینیم ما باید دلداری بدهیم آقایان را یا آن ها ما خانواده های جریحه دار را !!! دیدار با علما و مراجع را یادم نرود . همان هفته اول رفتیم قم و توانستیم آیة الله صانعی و آیة الله جوادی آملی را ملاقات کنیم و بقیه هم تفقد فرمودند و گفتند تحت فشار امنیتی هستند و نمی توانند مارا ببینند و نامه های سرگشاده را تقدیم کردیم برگشتیم به امید پاسخ . هفته قبل هم من و خانم مجردی رفتیم پیش آیة الله موسوی اردبیلی که در شجاعت شهره است و اولین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی بوده و کلی متآسف بود از بازداشت شماها که خوب می شناختتان . از عقد حجاریان گفت که خطبه شان را او خوانده و از مصائبی که بر ما می گذرد این روزها و تآکید کرد اعتراف تحت شکنجه و فشار و حتی اکراه وجه شرعی ندارد و این را بچه طلبه ها هم می دانند و ما را دعوت به صبر کرد مثل بقیه آقایان و گفت قول داده اند تعداد زیادی را در هفته آینده آزاد کنند و قرار شد خبر ملاقات را دفتر ایشان تنظیم و منتشر کنند که نکردند متآسفانه . گام ششم : اطلاع رسانی . مصاحبه ها و گفتگوها که متآسفانه در این دوره اختناق و بی تریبونی معترضین و مخالفین قانونی در حوزه محدودی منتشر می شود و در برابر رسانه ای که به حق میلی اش نامیدی هرگز تاب برابری ندارد . و یک خیز هم برداشتیم تا به شما نزدیک شویم با اجتماع جلوی اوین که نمی دانیم شما را کجایش نگه می دارند. شاید گرمای این حضور انرژی مثبت بفرستد داخل و گرم شوید و سبز . صدایمان را هم بلند کردیم به قسمی که به گوش هایتان برسد . شنیده بودیم صدای الله اکبر قوت قلبتان می دهد و الله اکبر گفتیم و یا علی و یا زینب گفتیم تا خودمان هم قوت قلب بگیریم . گل ها را هم دادیم سرگرد یا سرهنگ عبداللهی که می گفت ماهواره شماها را کشیده اینجا و ما گفتیم بچه هایمان روز ولادت حضرت علی و روز پدر ما را کشیده اند اینجا نزد پدرانشان و شما را لابد ماهواره اینور و آنور می کشاند گفت که گل ها را می رساند به دستتان به شرافتش قسم خورد که می رسد. رسید؟ من گفتم هروقت همسرم را ببینم از او می پرسم که رسید یا نه . اما بعد زود گفتم نمی گذارند به او برسد لااقل بدهید به جوانانی که در تظاهرات برای دفاع از حق شان بازداشت شده اند و هی دارد خبر مرگشان می آید مصطفی تو سهراب را می شناسی؟ من هم نمی شناسم . فقط می دانم مادرش مادر صلح است و فرزند 18 ساله اش را دلاور بارآورده و قهرمان . دیروز پیکر پاک فرزندش را تحویل داده اند و قرار بود صبح از بهشت زهرا تشییع شود . مادرش لباس سبز پوشیده و می گوید فرزندم فدایی ایران و اصلاحات است . می گویند همه در و دیوار اتاق سهراب را هم سبز کرده و همه خانه اش پر است از نماد اصلاح طلبی . از دیروز این عقده ای که بامداد بیست و سوم خردادماه درست پس از توهین آشکار به مردم و رأیشان در این گلو جاخوش کرده بیشتر اذیتم می کند . وقتی آقای کروبی زنگ زد که می خواهد بیاید دیدنمان فکر کردم خوب است دیدن آن مادر داغدار برود هرچند که من خود را داغدار همه جوانان شهید راه آزادی وطنم می دانم . کروبی آمد و مادر تو از همه تلاش های خالصانه ات برایش گفت و او گفت خاطرات آیة الله فاضل هرندی برایم زنده شد با دیدار همشیره مکرمش و من اشک هایم روان شد وقتی مادرت شکوه کرد از آن سپاهی خودفروخته غافل که مخالفان را اموی خوانده بود . می بینی این ها امام حسیند ولی قدرت دارند . و ما یزیدی هستیم و دربند . اینها امام علی هستند و برسرحکومتند و ما لابد اهل سقیفه اما گوشه نشین . عجب حکایتی است حکایت قداران روزگار ما که دین را لجن مال کرده اند و فریاد علما و مراجع و فقها و بزرگان را هم درآورده اند . جنتی همچنان در آرزوی اعتراف گیری است و این را در نمازجمعه می گوید. انگار این کودتا به مذاق خیلی ها سازگار آمده ولی شاهنامه آخرش خوش است . باید بگوییم حداد عادل برایشان کلاس تاریخ بگذارد تا یادشان بیاید پایان استبداد را و بگوییم کسی برایشان تفسیر بگوید تا یادشان بیاید سرنوشت فرعون ونمرود و همه جباران تاریخ را . قرآن زبان حال است اما و معنی صم بکم عمی را تازه داریم می فهمیم با رؤیت احوال آقایان در این روزها . گام های بعدی ما آغاز می شود دلبندم . شما در سلول های انفرادی خود با فراغ بال به عبادت و تهجد بپردازید . ما تا وقتی جانی هست و توفیقی وظیفه پیام رسانی را زینب وار ایفا می کنیم . ولی یک توصیه . مبادا اگر این پست فطرت ها به آزار جسمی تان پرداختند بگویید حسرت شنیدن یک آخ را بر دل هاتان می گذاریم . من شنیده ام فریاد در حین شکنجه درد را تسکین می دهد و از آن مهم تر اعصاب شکنجه گر را به هم می ریزد هرچند این ها سعی می کنند ادای سفاکان اسرائیلی را درآورند ولی در شناسنامه شان نوشته مسلمان و همین مسئله عذاب الیمی است برای خودشان که خواب برایشان حرام و زندگی عادی حرام و لذت از حیات اهل و عیال حرام و همه چیز حرام این حرامیان است . فریاد بزن عزیزِدل بگذار فریاد یا زهرای تو با فریاد یا زینب من پیوند بخورد . من به چشم دل ترک ها را بر ایوان مدائن که قرار بود بود مظهر عدل علی باشد دیده ام . نه تنها من بلکه همه روشن دلان دیده اندو همه آنان که دینشان را به دنیای قدرت طلبان نفروخته اند. الیس صبح بقریب
نامه محتشمی پور در ماهگرد بازداشت مصطفی تاج زادهاین کودتا به مذاق خیلی ها سازگار آمده، ولی شاهنامه آخرش خوش استسلام آرامِ جان
فردا درست یک ماه می شود که مأموران مدعیان عدل علوی در شب ولادت مادرت زهرای اطهر (س) به خانه مان ریختند و با نشان دادن حکمی مجعول بازداشتت کردند . فریاد های من در همان نیمه شب موجب بیداری همسایه ها شد تا شهادت بدهند که سالم رفته ای و باید سالم برگردی و مآموران که گفتند معذورند یادآور شدند که مآمور جورند در جمهوری اسلامی !!! چه باید می کردیم ما؟ در این چهل و شش سال عمر هرگز نخواستم و نتوانستم زندگی مرفه و راحت و بدون دغدغه های فرهنگی و احتماعی و سیاسی داشته باشم و تجربه های فراوان داشته ام تاکنون الا خانواده زندانی سیاسی بودن ( گذشته از خاطرات دور کودکی و قصه هایی که مادر برایم گفته و این روزها هم هی تکرار می شود من باب تسلای خاطرمان) حالا یک دوره جدید در زندگی من آغاز شده است و باید از تجربیات دیگران هم خوب استفاده کنم . گام اول : همبستگی . خوشبختانه با خانواده های اکثر مجاهدان راه حق و آزادی از قبل آشنایی و ارتباط داشته ایم و خیلی زود گردهم می آییم و دیگران را هم یا ما پیدا می کنیم و به جمع خود می خوانیم یا آن ها ما را پیدا می کنند و جمعمان جمع می شود . گام دوم : تلاش برای دریافت اطلاعات اولیه . وکیلت بلافاصله درگیر داستان می شود و پیگیری از شاگردش مرتضوی که حتی حرمت استاد نگه نمی دارد و با لودگی پاسخش می گوید و انگار برایش مهم نیست دفاع از پایان نامه دکتری بعد از قصه کردان دیگر چه باک از جعل مدرک! یک گام پیشتر . حضور در دفتر مرتضوی به اتفاق فرزندات و خواهرها که دنبال یک جو انسانیت می گردند تا نرم کنند دل های سخت را تا تو بیایی برای سرسلامتی دادن به تنها برادرت که سخت داغدار المیرایش است و برای یک دیدار کوتاه با پدر و مادر پیر و بیمارت. کاش نرفته بودیم . چقدر خودم را سرزنش می کنم برای تسلیم وکیل شدن برای این حضور اهانت بار که فرجامش را از آغاز می دانستم . لبخند مضحک او و تلاش برای حفظ خونسردی در حین گفتن دروغ هایش و وعده دروغ تلفن تو عصر همان روز که هرگز محقق نشد . گام سوم : برگزاری جلسات دعا و ختم قرآن برای ثبات و استواری قدم شما و آرامش قلب خودمان و بچه هایمان و همه خانواده ها . از جلسات خانگی تا دعای کمیل و روضه ها در حسینیه ها که از آن هم می گذرند و دعای کمیل پنج شنبه ما جمع کثیری از نیروهای چماقدار و تفنگدار را کشید حوالی بیت الزهراء گام چهارم: اطلاع رسانی. حالا که ما در بی خبری محض هستیم دیگران هم باید این را بدانند . رئیس مجلس . رئیس قوه قضائیه و علما و مراجع . نامه های سرگشاده این حسن را دارند که اگر آقایان ما را بی پاسخ می گذارند لااقل مردم با خبر می شوند و شنیده ام بعضی ها از این دست نامه ها هیچ خوششان نمی آید گام پنجم : اطلاع رسانی . دیدارها و ملاقات ها . فراکسیون خط امام مجلس گزینه خوبی است . خانه ملت و نمایندگان ملت و دغدغه های ملت .ابراز تآثر می کنند آقایان می گویند اقداماتی کرده اند و ادامه می دهند تا حصول نتیجه با تشکیل کمیته پیگیری . تعطیلی مجلس مارا از ملاقات با لاریجانی منع می کند و این ملاقات حاشیه هایی دارد که می خواستند سایه بیندازد به روی متن که گفتنش اینجا به درازا می کشد . همین قدر بگویم که شکایت من از خبرگزاری فارس و ایرنا فقط برای انجام تکلیف بود درست مثل شکایت های تو از علی جنتی در نظام عدل جمهوری اسلامی که همه شهروندان فارغ از رتبه های شهروندی به یک چشم نگریسته می شوند!!!برای دیدن آقای هاشمی شاهرودی فوری اقدام می کنیم . از دفترش جوابی نمی شنویم . از آقای جمشیدی کمک می خواهم به حرمت روزهای مدیرکلی که تحویل می گرفتند مقدارکی و ایشان هم می گوید کمیته سه نفره تعیین شده برای پیگیری بگویید آقای محتشمی پور برایتان وقت بگیرد از آقای دری نجف ابادی! دیدار با خاتمی مثل همیشه امیدبخش است . هرچند که او درون حاکمیت منصبی ندارد ولی در دل های مردم که دارد و متانت و نجابتش که هست و این قسم همدلی با مردم . قوه قضائیه را مسئول مستقیم معرفی می کند و می گوید این انقلاب مخملی علیه مردم باید پایان بگیرد . دیدار با هاشمی رفسنجانی هم به عنوان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و رئیس خبرگان رهبری امید بخش است خصوصا وقتی قول می دهد باز هم پیگیر امور باشد و قرار می شود وقت از آقای دری نجف آبادی را هم دنبال کند . قراری که ده روز می کشد تا قطعی و اعلام شود آن هم فقط برای 5 نفر . فردا ساعت هشت و نیم برویم ببینیم ما باید دلداری بدهیم آقایان را یا آن ها ما خانواده های جریحه دار را !!! دیدار با علما و مراجع را یادم نرود . همان هفته اول رفتیم قم و توانستیم آیة الله صانعی و آیة الله جوادی آملی را ملاقات کنیم و بقیه هم تفقد فرمودند و گفتند تحت فشار امنیتی هستند و نمی توانند مارا ببینند و نامه های سرگشاده را تقدیم کردیم برگشتیم به امید پاسخ . هفته قبل هم من و خانم مجردی رفتیم پیش آیة الله موسوی اردبیلی که در شجاعت شهره است و اولین رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی بوده و کلی متآسف بود از بازداشت شماها که خوب می شناختتان . از عقد حجاریان گفت که خطبه شان را او خوانده و از مصائبی که بر ما می گذرد این روزها و تآکید کرد اعتراف تحت شکنجه و فشار و حتی اکراه وجه شرعی ندارد و این را بچه طلبه ها هم می دانند و ما را دعوت به صبر کرد مثل بقیه آقایان و گفت قول داده اند تعداد زیادی را در هفته آینده آزاد کنند و قرار شد خبر ملاقات را دفتر ایشان تنظیم و منتشر کنند که نکردند متآسفانه . گام ششم : اطلاع رسانی . مصاحبه ها و گفتگوها که متآسفانه در این دوره اختناق و بی تریبونی معترضین و مخالفین قانونی در حوزه محدودی منتشر می شود و در برابر رسانه ای که به حق میلی اش نامیدی هرگز تاب برابری ندارد . و یک خیز هم برداشتیم تا به شما نزدیک شویم با اجتماع جلوی اوین که نمی دانیم شما را کجایش نگه می دارند. شاید گرمای این حضور انرژی مثبت بفرستد داخل و گرم شوید و سبز . صدایمان را هم بلند کردیم به قسمی که به گوش هایتان برسد . شنیده بودیم صدای الله اکبر قوت قلبتان می دهد و الله اکبر گفتیم و یا علی و یا زینب گفتیم تا خودمان هم قوت قلب بگیریم . گل ها را هم دادیم سرگرد یا سرهنگ عبداللهی که می گفت ماهواره شماها را کشیده اینجا و ما گفتیم بچه هایمان روز ولادت حضرت علی و روز پدر ما را کشیده اند اینجا نزد پدرانشان و شما را لابد ماهواره اینور و آنور می کشاند گفت که گل ها را می رساند به دستتان به شرافتش قسم خورد که می رسد. رسید؟ من گفتم هروقت همسرم را ببینم از او می پرسم که رسید یا نه . اما بعد زود گفتم نمی گذارند به او برسد لااقل بدهید به جوانانی که در تظاهرات برای دفاع از حق شان بازداشت شده اند و هی دارد خبر مرگشان می آید مصطفی تو سهراب را می شناسی؟ من هم نمی شناسم . فقط می دانم مادرش مادر صلح است و فرزند 18 ساله اش را دلاور بارآورده و قهرمان . دیروز پیکر پاک فرزندش را تحویل داده اند و قرار بود صبح از بهشت زهرا تشییع شود . مادرش لباس سبز پوشیده و می گوید فرزندم فدایی ایران و اصلاحات است . می گویند همه در و دیوار اتاق سهراب را هم سبز کرده و همه خانه اش پر است از نماد اصلاح طلبی . از دیروز این عقده ای که بامداد بیست و سوم خردادماه درست پس از توهین آشکار به مردم و رأیشان در این گلو جاخوش کرده بیشتر اذیتم می کند . وقتی آقای کروبی زنگ زد که می خواهد بیاید دیدنمان فکر کردم خوب است دیدن آن مادر داغدار برود هرچند که من خود را داغدار همه جوانان شهید راه آزادی وطنم می دانم . کروبی آمد و مادر تو از همه تلاش های خالصانه ات برایش گفت و او گفت خاطرات آیة الله فاضل هرندی برایم زنده شد با دیدار همشیره مکرمش و من اشک هایم روان شد وقتی مادرت شکوه کرد از آن سپاهی خودفروخته غافل که مخالفان را اموی خوانده بود . می بینی این ها امام حسیند ولی قدرت دارند . و ما یزیدی هستیم و دربند . اینها امام علی هستند و برسرحکومتند و ما لابد اهل سقیفه اما گوشه نشین . عجب حکایتی است حکایت قداران روزگار ما که دین را لجن مال کرده اند و فریاد علما و مراجع و فقها و بزرگان را هم درآورده اند . جنتی همچنان در آرزوی اعتراف گیری است و این را در نمازجمعه می گوید. انگار این کودتا به مذاق خیلی ها سازگار آمده ولی شاهنامه آخرش خوش است . باید بگوییم حداد عادل برایشان کلاس تاریخ بگذارد تا یادشان بیاید پایان استبداد را و بگوییم کسی برایشان تفسیر بگوید تا یادشان بیاید سرنوشت فرعون ونمرود و همه جباران تاریخ را . قرآن زبان حال است اما و معنی صم بکم عمی را تازه داریم می فهمیم با رؤیت احوال آقایان در این روزها . گام های بعدی ما آغاز می شود دلبندم . شما در سلول های انفرادی خود با فراغ بال به عبادت و تهجد بپردازید . ما تا وقتی جانی هست و توفیقی وظیفه پیام رسانی را زینب وار ایفا می کنیم . ولی یک توصیه . مبادا اگر این پست فطرت ها به آزار جسمی تان پرداختند بگویید حسرت شنیدن یک آخ را بر دل هاتان می گذاریم . من شنیده ام فریاد در حین شکنجه درد را تسکین می دهد و از آن مهم تر اعصاب شکنجه گر را به هم می ریزد هرچند این ها سعی می کنند ادای سفاکان اسرائیلی را درآورند ولی در شناسنامه شان نوشته مسلمان و همین مسئله عذاب الیمی است برای خودشان که خواب برایشان حرام و زندگی عادی حرام و لذت از حیات اهل و عیال حرام و همه چیز حرام این حرامیان است . فریاد بزن عزیزِدل بگذار فریاد یا زهرای تو با فریاد یا زینب من پیوند بخورد . من به چشم دل ترک ها را بر ایوان مدائن که قرار بود بود مظهر عدل علی باشد دیده ام . نه تنها من بلکه همه روشن دلان دیده اندو همه آنان که دینشان را به دنیای قدرت طلبان نفروخته اند. الیس صبح بقریب
عبدالکریم سروش، روشنفکر و نظریه پرداز ایرانی این روزها از آمریکا به لندن آمده است.
آقای سروش پس از آنکه در اواخر دهه هفتاد خورشيدی گروههای افراطی، موسوم به گروه فشار، چندين بار در جريان سخنرانی های او در ايران اخلال ايجاد کردند، بيشتر وقت خود را به تدريس در دانشگاه های خارج از ايران گذرانده و اگر به سمیناری در ایران دعوت شده، مقاله فرستاده است.
دکتر عبدالکریم سروش را می توان مناقشه برانگیزترین "روشنفکر دینی" و یکی از تاثیرگذارترین متالهان شیعی نزدیک به سه دهه اخیر ایران دانست. شاید به علت سابقه زندگی آقای سروش در لندن، که به واسطه درس و مطالعه دوره دانشجویی بود، این شهر را بتوان پس از زادگاهش تهران، خانه دیگر او دانست.
برای همین است که هر روزش در لندن به کاری و بحثی و سخنرانی ای می گذرد. یک روز در کانون توحید لندن و سخنرانی درباره عدالت حاکمان از دیدگاه امام اول شیعیان و روز دیگر مقابل دوربین تلویزیون بی بی سی در شرح و تامل در آنچه که این روزها در ایران می گذرد.
در حالی که آقای سروش این روزها را در لندن سپری می کند، گویی روح کارل پوپر، فیلسوف علم و معلمی که سروش به آرای او دلبستگی دارد، ناظر اتفاقاتی است که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری درایران در حال رخ دادن است.
آقای سروش درباره اعتراض های مردمی به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران به بی بی سی گفت "این اتفاقی که در ایران افتاد و خیلی هم جالب بود یک معنای ویژه ای را نیز از دمکراسی نشان داد. همانطور که می دانید بر اساس رای پوپر در دمکراسی مهم این نیست که شما بتوانید کسی را نصب کنید بلکه مهم آن است که بتوانید او را عزل کنید. مردم عزمشان را جزم کرده بودند که آقای احمدی نژاد را عزل کنند و این یکی از نماد های بارز دمکراسی و جمهوریت در کشور ما بود که موانعی آمد و آن را سد کرد."
به این ترتیب در شرایطی که عبدالکریم سروش در لندن نگران مسائل ایران است، گویی روح پوپر، استاد نادیده سروش، بر فضای تهران و دیگر شهرهای ایران است که شهروندانش رای خود را طلب می کنند.
نابهنگامی تاریخی جمهوری اسلامی
عبدالکریم سروش درباره وقایع اخیر ایران می گوید که "متاسفانه قصه قدرت همه جا قصه یکسانی است مخصوصا قدرت مطلقه. قدرت مطلقه هر کجا باشد فساد می آورد چه دینی باشد چه غیر دینی."
آقای سروش معتقد است که می توان درباره تئوری حکومت دینی بحث کرد و نظر داد و او خود مخالفتی با این نظریه ندارد اما از نظر او مشکل در اجرای این تئوری است.
او به بی بی سی گفت "شاید بتوان گفت حکومت دینی به دو دلیل نمی تواند بنا شود. یکی اینکه با قدرت نمی توانید ایمان و عشق بسازید و دوم اینکه اساس حکومت دینی بر تکلیف بنا شده در حالی که روزگار ما روزگار حق مداری است. این نکته خیلی مهمی است."
به گفته آقای سروش، حکومت جمهوری اسلامی قدری نابهنگامی تاریخی دارد. در دورانی پدید آمده و بر مفاهیمی تکیه می کند که این مفاهیم دیری است مورد سئوال و تشکیک قرار گرفته اند.
او می گوید "بشر جدید بشری است حقوق مدار یعنی به دنبال حقوق خویشتن است. اصلا بیانیه حقوق بشر در این دوران نوشته شده و چشم ها به آن باز شده و یک ایده محوری است که همه قانون اساسی ها حول آن نوشته می شود در حالی که اندیشه دینی علی الاصول در همه ادیان و علی الخصوص در اسلام بر تکلیف مبتنی است."
آقای سروش می گوید "من نمی گویم که تکلیف را باید فرو نهاد و یا امری بی معنی است. اما گاهی حقوق را در سایه تکلیف معنا می کنیم گاهی تکالیف را در سایه حقوق. گاهی تقدم با تکلیف است گاهی با حقوق. در حکومت دینی تقدم با تکلیف است."
به اعتقاد عبدالکریم سورش، در گذشته مردم تکلیف اندیش بودند و حکومت های دینی می توانستند رضایت مردم را به دنبال داشته باشند، چون همفکر بودند، اما ولایت فقیه و حکومت دینی چون حکومت تکلیف اندیش است با اندیشه جدید که حق مداری است در عمل تناقض پیدا می کند.
"من این را در جامعه خودمان به خوبی می بینیم. اصلا انتخابات یک عمل حق طلبانه است به معنای سیاسی جدید کلمه. حق بنده است که رای بدهم و کسی را به ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس بگمارم. وقتی این حق را از من سلب کنند صدای من درمی آید."

"حاکمان ما دیگر مشروعیت از مردم نمی خواهند"
آقای سروش می گوید که هر حاکمیتی دست کم دو رکن دارد: یکی کفایت و دیگری مشروعیت. "شما وقتی حکومتی و قدرت سیاسی را بر سر کار می آورید اولا از او انتظار دارید که با کفایت کشور را مدیریت کند، خصوصا در مسائل اقتصادی، نظم معیشتی و آموزشی. دوم این که مشروع و مقبولِ مردم باشد. این هم به اندازه کفایت مهم است. ممکن است حکومت دیکتاتوری هم با یک راهی به امور سامان بدهد اما مقبول مردم و مشروع نباشد."
به اعتقاد آقای سروش، جمهوری اسلامی معنایش دست کم در نظر بانیان اولیه آن این بود که مشروعیت خود را از جمهور مردم می گیرد. "سخنان بسیاری آیت الله خمینی گفتند که بر همین معنا قابل حمل است. اما رفته رفته خصوصا پس از آیت الله خمینی این رای رو به ضعف رفت و کسانی دست بالا را در درون و بیرون حکومت گرفتند که مشروعیت را از مردم و جمهور سلب کردند و دادند به دست خداوند و امام زمان و از طریق امام زمان به نایب امام زمان که قرار بود مجلس خبرگان آن را کشف و به مردم معرفی کند."
سروش می گوید "این تنش در دوران آیت الله خمینی همیشه وجود داشت اما الان کاملا رو شده که حاکمان ما برای مشروعیت به دنبال جمهور مردم نمی گردند و معتقدند تکیه به جای محکم تری داده اند که عبارت باشد از قوانین الهی و فقه اسلامی و از آن طریق می خواهند یک جامعه دینی و ایمانی به پا کنند."

"با قدرت می شود نفرت تولید کرد نه ایمان"
عبدالکریم سروش می گوید امثال محمد تقی مصباح، روحانی بنیادگرایی که محمود احمدی نژاد و نزدیکانش در دولت ایران از نظر فکری خود را وابسته به او می دانند، به دنبال بنا کردن یک جامعه دینی و ایمانی اند و قدرت را می خواهند به استخدام بگیرند تا یک چنین جامعه "پاک و ایمانی" را که مومنان در آن زندگی کنند، فراهم آورند. اما سروش معتقد است اینکه چنین تئوری ای شدنی است یا نه مسئله ای است که از ذهن این افراد غائب است.
"من در تئوری با حکومت دینی مشکل ندارم اما آنچه که در حقیقت مشکل پیش می آورد، عمل کردن به آن است. بالاخره کمونیست ها و فاشیست ها و لیبرالیست ها هم قدرت را می خواستد برای پیاده کردن کمونیسم و فاشیسم و لیبرالیسم. مشکل این است که آیا راه و کارش را پیدا کردید یا نه، به تناقض های عملی اش اندیشیده اید یا نه؟"
سروش می گوید "به نظر من ممکن است شما که یک حکومت فاشیستی بنا کنید، ممکن است یک حکومت دیکتاتوری بنا کنید، اما یک حکومت دینی نمی توانید بنا کنید، نه اینکه در تئوری نمی توانید فکرش را بکنید، در عمل نمی توانید آن را اجرایش کنید. به دلیل اینکه در عمل با آن در تناقض رو به رو می شوید از جنس همان تناقض هایی که سعدی به آن علاقمند بود. گفته بودم چو بیایی غم دل به تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی."
به گفته این شارح فلسفه اسلام سیاسی، حکومت اسلامی در تئوری خیلی خوب است اما در عمل ناشدنی است. "شما با قدرت نمی توانید ایمان بسازید مشکل این است. شما با قدرت می توانید خیلی چیزهای دیگر بسازید اما با قدرت نمی توانید ایمان بسازید."
آقای سروش می گوید " آنچه که حضرات در پی آن هستند همین حکومت فقهی است. با زور و با استبداد می توان حکومت فقهی بنا کرد ولی ارزشی ندارد چون تبدیل می شود به زد و خورد. همین بستن و گرفتن و سنگسار کردن و بستن مطبوعات و امثال آن. با زور می توان بی ایمانی و بی دینی تولید کرد تا دینداری و ایمان. این همان تناقضی است که در عمل وجود دارد و آقایان از آن غافل اند."
به گفته آقای سروش تجربه حکومت دینی در جامعه ایران "خیلی خوب این را نشان داده که آقایان هرچه بر اجرای احکام فقهی به خصوص احکام جزایی پافشاری بیشتری می کنند و شیپور را از سر گشادش می زنند، از آن طرف فرار مردم از دینداری و ایمان بیشتر می شود."
عبدالکریم سروش وقتی می خواهد کلام را خلاصه کند، چنین می گوید: " آقایان وقتی از حکومت دینی حرف می زنند، منظورشان حکومت فقهی است. این می شود و با زور هم می شود، اما هیچ بهایی ندارد."

به نقل از وبسایت بی بی سی فارسی
عبدالکریم سروش، روشنفکر و نظریه پرداز ایرانی این روزها از آمریکا به لندن آمده است.
آقای سروش پس از آنکه در اواخر دهه هفتاد خورشيدی گروههای افراطی، موسوم به گروه فشار، چندين بار در جريان سخنرانی های او در ايران اخلال ايجاد کردند، بيشتر وقت خود را به تدريس در دانشگاه های خارج از ايران گذرانده و اگر به سمیناری در ایران دعوت شده، مقاله فرستاده است.
دکتر عبدالکریم سروش را می توان مناقشه برانگیزترین "روشنفکر دینی" و یکی از تاثیرگذارترین متالهان شیعی نزدیک به سه دهه اخیر ایران دانست. شاید به علت سابقه زندگی آقای سروش در لندن، که به واسطه درس و مطالعه دوره دانشجویی بود، این شهر را بتوان پس از زادگاهش تهران، خانه دیگر او دانست.
برای همین است که هر روزش در لندن به کاری و بحثی و سخنرانی ای می گذرد. یک روز در کانون توحید لندن و سخنرانی درباره عدالت حاکمان از دیدگاه امام اول شیعیان و روز دیگر مقابل دوربین تلویزیون بی بی سی در شرح و تامل در آنچه که این روزها در ایران می گذرد.
در حالی که آقای سروش این روزها را در لندن سپری می کند، گویی روح کارل پوپر، فیلسوف علم و معلمی که سروش به آرای او دلبستگی دارد، ناظر اتفاقاتی است که پس از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری درایران در حال رخ دادن است.
آقای سروش درباره اعتراض های مردمی به نتایج دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران به بی بی سی گفت "این اتفاقی که در ایران افتاد و خیلی هم جالب بود یک معنای ویژه ای را نیز از دمکراسی نشان داد. همانطور که می دانید بر اساس رای پوپر در دمکراسی مهم این نیست که شما بتوانید کسی را نصب کنید بلکه مهم آن است که بتوانید او را عزل کنید. مردم عزمشان را جزم کرده بودند که آقای احمدی نژاد را عزل کنند و این یکی از نماد های بارز دمکراسی و جمهوریت در کشور ما بود که موانعی آمد و آن را سد کرد."
به این ترتیب در شرایطی که عبدالکریم سروش در لندن نگران مسائل ایران است، گویی روح پوپر، استاد نادیده سروش، بر فضای تهران و دیگر شهرهای ایران است که شهروندانش رای خود را طلب می کنند.
نابهنگامی تاریخی جمهوری اسلامی
عبدالکریم سروش درباره وقایع اخیر ایران می گوید که "متاسفانه قصه قدرت همه جا قصه یکسانی است مخصوصا قدرت مطلقه. قدرت مطلقه هر کجا باشد فساد می آورد چه دینی باشد چه غیر دینی."
آقای سروش معتقد است که می توان درباره تئوری حکومت دینی بحث کرد و نظر داد و او خود مخالفتی با این نظریه ندارد اما از نظر او مشکل در اجرای این تئوری است.
او به بی بی سی گفت "شاید بتوان گفت حکومت دینی به دو دلیل نمی تواند بنا شود. یکی اینکه با قدرت نمی توانید ایمان و عشق بسازید و دوم اینکه اساس حکومت دینی بر تکلیف بنا شده در حالی که روزگار ما روزگار حق مداری است. این نکته خیلی مهمی است."
به گفته آقای سروش، حکومت جمهوری اسلامی قدری نابهنگامی تاریخی دارد. در دورانی پدید آمده و بر مفاهیمی تکیه می کند که این مفاهیم دیری است مورد سئوال و تشکیک قرار گرفته اند.
او می گوید "بشر جدید بشری است حقوق مدار یعنی به دنبال حقوق خویشتن است. اصلا بیانیه حقوق بشر در این دوران نوشته شده و چشم ها به آن باز شده و یک ایده محوری است که همه قانون اساسی ها حول آن نوشته می شود در حالی که اندیشه دینی علی الاصول در همه ادیان و علی الخصوص در اسلام بر تکلیف مبتنی است."
آقای سروش می گوید "من نمی گویم که تکلیف را باید فرو نهاد و یا امری بی معنی است. اما گاهی حقوق را در سایه تکلیف معنا می کنیم گاهی تکالیف را در سایه حقوق. گاهی تقدم با تکلیف است گاهی با حقوق. در حکومت دینی تقدم با تکلیف است."
به اعتقاد عبدالکریم سورش، در گذشته مردم تکلیف اندیش بودند و حکومت های دینی می توانستند رضایت مردم را به دنبال داشته باشند، چون همفکر بودند، اما ولایت فقیه و حکومت دینی چون حکومت تکلیف اندیش است با اندیشه جدید که حق مداری است در عمل تناقض پیدا می کند.
"من این را در جامعه خودمان به خوبی می بینیم. اصلا انتخابات یک عمل حق طلبانه است به معنای سیاسی جدید کلمه. حق بنده است که رای بدهم و کسی را به ریاست جمهوری و نمایندگی مجلس بگمارم. وقتی این حق را از من سلب کنند صدای من درمی آید."

"حاکمان ما دیگر مشروعیت از مردم نمی خواهند"
آقای سروش می گوید که هر حاکمیتی دست کم دو رکن دارد: یکی کفایت و دیگری مشروعیت. "شما وقتی حکومتی و قدرت سیاسی را بر سر کار می آورید اولا از او انتظار دارید که با کفایت کشور را مدیریت کند، خصوصا در مسائل اقتصادی، نظم معیشتی و آموزشی. دوم این که مشروع و مقبولِ مردم باشد. این هم به اندازه کفایت مهم است. ممکن است حکومت دیکتاتوری هم با یک راهی به امور سامان بدهد اما مقبول مردم و مشروع نباشد."
به اعتقاد آقای سروش، جمهوری اسلامی معنایش دست کم در نظر بانیان اولیه آن این بود که مشروعیت خود را از جمهور مردم می گیرد. "سخنان بسیاری آیت الله خمینی گفتند که بر همین معنا قابل حمل است. اما رفته رفته خصوصا پس از آیت الله خمینی این رای رو به ضعف رفت و کسانی دست بالا را در درون و بیرون حکومت گرفتند که مشروعیت را از مردم و جمهور سلب کردند و دادند به دست خداوند و امام زمان و از طریق امام زمان به نایب امام زمان که قرار بود مجلس خبرگان آن را کشف و به مردم معرفی کند."
سروش می گوید "این تنش در دوران آیت الله خمینی همیشه وجود داشت اما الان کاملا رو شده که حاکمان ما برای مشروعیت به دنبال جمهور مردم نمی گردند و معتقدند تکیه به جای محکم تری داده اند که عبارت باشد از قوانین الهی و فقه اسلامی و از آن طریق می خواهند یک جامعه دینی و ایمانی به پا کنند."

"با قدرت می شود نفرت تولید کرد نه ایمان"
عبدالکریم سروش می گوید امثال محمد تقی مصباح، روحانی بنیادگرایی که محمود احمدی نژاد و نزدیکانش در دولت ایران از نظر فکری خود را وابسته به او می دانند، به دنبال بنا کردن یک جامعه دینی و ایمانی اند و قدرت را می خواهند به استخدام بگیرند تا یک چنین جامعه "پاک و ایمانی" را که مومنان در آن زندگی کنند، فراهم آورند. اما سروش معتقد است اینکه چنین تئوری ای شدنی است یا نه مسئله ای است که از ذهن این افراد غائب است.
"من در تئوری با حکومت دینی مشکل ندارم اما آنچه که در حقیقت مشکل پیش می آورد، عمل کردن به آن است. بالاخره کمونیست ها و فاشیست ها و لیبرالیست ها هم قدرت را می خواستد برای پیاده کردن کمونیسم و فاشیسم و لیبرالیسم. مشکل این است که آیا راه و کارش را پیدا کردید یا نه، به تناقض های عملی اش اندیشیده اید یا نه؟"
سروش می گوید "به نظر من ممکن است شما که یک حکومت فاشیستی بنا کنید، ممکن است یک حکومت دیکتاتوری بنا کنید، اما یک حکومت دینی نمی توانید بنا کنید، نه اینکه در تئوری نمی توانید فکرش را بکنید، در عمل نمی توانید آن را اجرایش کنید. به دلیل اینکه در عمل با آن در تناقض رو به رو می شوید از جنس همان تناقض هایی که سعدی به آن علاقمند بود. گفته بودم چو بیایی غم دل به تو بگویم/ چه بگویم که غم از دل برود چون تو بیایی."
به گفته این شارح فلسفه اسلام سیاسی، حکومت اسلامی در تئوری خیلی خوب است اما در عمل ناشدنی است. "شما با قدرت نمی توانید ایمان بسازید مشکل این است. شما با قدرت می توانید خیلی چیزهای دیگر بسازید اما با قدرت نمی توانید ایمان بسازید."
آقای سروش می گوید " آنچه که حضرات در پی آن هستند همین حکومت فقهی است. با زور و با استبداد می توان حکومت فقهی بنا کرد ولی ارزشی ندارد چون تبدیل می شود به زد و خورد. همین بستن و گرفتن و سنگسار کردن و بستن مطبوعات و امثال آن. با زور می توان بی ایمانی و بی دینی تولید کرد تا دینداری و ایمان. این همان تناقضی است که در عمل وجود دارد و آقایان از آن غافل اند."
به گفته آقای سروش تجربه حکومت دینی در جامعه ایران "خیلی خوب این را نشان داده که آقایان هرچه بر اجرای احکام فقهی به خصوص احکام جزایی پافشاری بیشتری می کنند و شیپور را از سر گشادش می زنند، از آن طرف فرار مردم از دینداری و ایمان بیشتر می شود."
عبدالکریم سروش وقتی می خواهد کلام را خلاصه کند، چنین می گوید: " آقایان وقتی از حکومت دینی حرف می زنند، منظورشان حکومت فقهی است. این می شود و با زور هم می شود، اما هیچ بهایی ندارد."

به نقل از وبسایت بی بی سی فارسی
جنایات تکان دهنده علیه نسل جوان

سعيد کمالی دهقان
آنها نيمه شب آمدند، درست وقتی که خوابگاه در سکوت شب فرو رفته بود. بيرون از خوابگاه هنوز شهر در اضطراب بود، خشم و غضبی که دو روز پس از «سرقت انتخاباتی»، دامن شهر را فرا گرفته بود. در داخل خوابگاه اميرآباد، دانشجويان سعی می کردند بخوابند، اما در دلشان غوغا بود. همين چند ساعت پيش بود که عده زيادی آنها در جلوی در دانشگاه تهران، مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.
آنچه در اين مکان رخ داد، يکی از رويدادهای اصلی ناآرامی های پس از انتخابات ايران بود: نيروهای انتظامی اول قفل های خوابگاه راشکستند و سپس استخوان ها راً...! به ده ها دانشجو حمله کردند، بيش از 100 نفر را دريدند و پنج نفر را کشتند. مسؤولان کشور هنوز آنچه را اتفاق افتاده، کتمان می کنند. اما کنار هم گذاشتن مصاحبه هائی که با پنج نفر از شاهدان اين ماجرا به عمل آمده، داستان متفاوتی را جلوی ديدگان می گذارد.
يکی از 133 دانشجوئی که آن شب دستگير شدند، می گويد: «داشتيم آماده خوابيدن می شديم که ناگهان صدای شکستن قفل ها و وارد شدن به اتاق های خوابگاه را شنيديم. قبلاً آنها را موقع کتک زدن دانشجويان ديده بودم، اما فکر نمی کردم به داخل اتاق ها بيايند. اين کار حتی بر خلاف قوانين ايران است.»
چهل و شش نفر از دانشجويان يکی از خوابگاه ها دستگير و به زيرزمين وزارت کشور در خيابان فاطمی منتقل شدند. در طبقه های بالائی همان ساختمان بود که به شمارش آرا مشغول بودند و تقلب ها بر اساس آنچه معترضان ادعا می کنند، در جريان بود. 87 نفر ديگر از دانشجويان را به يک ساختمان امنيتی در خيابان حافظ بردند. دانشجويان از شکنجه و بدرفتاری حکايت می کنند.
پنج نفر کشته شدند: فاطمه براتی، کسری شرفی، مبينا احترامی، کامبيز شعائی و محسن ایمانی. آنها را فردای همان روز در گورستان معروف بهشت زهرای تهران وآّنچنان که گزارش می شود، بدون اطلاع خانواده هايشان، دفن کردند. اسامی کشته شدگان از سوی نهاد دانشجوئی تحکيم وحدت تأييد شده است.
شاهدان می گويند به سر دو زن و سه مرد، مرتباً باتوم الکتريکی می زدند. از خانواده های آنها خواسته شده بود درباره فرزندانشان سخنی نگويند و برای آنها مراسمی نگيرند. اين نظير همان اتفاقی است که برای ندا سلطان اتفاق افتاد. دختری که پس از ثبت مرگ وی در اثر اصابت گلوله در خيابان بر روی نوار ويدئو، چهره اش نماد جنبش معترضان شد.
مطابق قوانين ايران، نيروی انتظامی، سپاه پاسداران وساير شبه نظاميان اجازۀ ورود به دانشگاه های کشور را ندارند. اين قانون، ميراث شورش دانشجوئی سال 1378 بود.
اما درحاليکه کشور در هاله ای از اعتراضات پس از انتخابات 22 خرداد فرو رفته بود، هيچ مانعی بر سر راه وقايع يکشنبه شب وجود نداشت. يکی از دانشجويان به خاطر می آورد: «پليس گاز اشک آور به داخل خوابگاه شليک کرد، ما را کتک زد، پنجره ها را شکست و ما را مجبور کرد روی زمين دراز بکشيم. من حتی در بين معترضان هم نبودم اما يکی از آنها پريد روی پشت من و شروع به کتک زدن کرد. بعد درحاليکه وانمود می کرد مشغول بازرسی بدنی من برای يافتن اسلحه است، از من سوء استفاده جنسی کرد. تهديد می کردند ما را اعدام می کنند و به ما تجاوز می کنند.»
دانشجوی ديگر، صحنه را اينگونه توصيف می کند: «پليس ضد شورش در دو صف ايستادند و يک تونل تشکيل دادند که سقف آن، از سپرهايشان تشکيل شده بود. آنها ما را مجبور کردند از داخل تونل عبور کنيم، درحاليکه ما را کتک می زدند و با سپرهايشان به سرمان می کوبيدند. پای يکی از همکلاسی هايم شکسته بود، اما او را هم مجبور کردند از تونل رد شود.»
دانشجوهای ديگر هم تجربه مشابهی را با حضور بسيجی ها نقل می کنند. يکی از آنها گفت: «يک بسیجی روی پشتم نشسته بود و به من گفت: من در هفت سال گذشته با هيچکس کار جنسی نکرده ام، تو پسر خوشگلی هستی! بهت نشان می دهم چه کارهائی می توانم با تو بکنم. آنها ما را می ترساندند و می گفتند ما آنها و رهبری را تحقير کرده ايم.»
قبل از آنکه دانشجويان را با اتوبوس از آنجا ببرند، آنها را درحاليکه کيسه های پلاستيکی به سرشان کرده بودند، و دستبندهای پلاستیکی بر مچشان زده بودند (معروف به دستبندهای اسرائيلی)، در جلوی خوابگاه به صف کرده بودند.
يکی از دانشجوهای ديگر درحالی که اشک می ريخت، گفت: «برای چند لحظه فرصت داشتم ببينم جلوی ساختمان اصلی وزارت کشور در خيابان فاطمی هستيم. باورم نمی شد. سياستمداران ارشد، اعضای مجلس و بازرسان در طبقه های بالائی همين ساختمان بودند و ما را در زيرزمين ساختمان نگه داشته بودند. شکی نداشتم که آن بالا مشغول تقلب در آرا هستند.»
يکی از دانشجوها که کنترل ادرارش را از دست داده بود، مورد سوء استفاده نيروهای امنيتی قرار گرفت. چندين ساعت بعد به بازداشت شدگان هشدار دادند اگر نان و پنيرهائی که روی زمين کثيف ريخته است نخورند، آنها را کتک می زنند. يکی از بسيجی ها که نامش علی بود، درحاليکه به بازداشت شده ها دستور می داد بگويند «من خر هستم» از آنها با تلفن همراهش فيلمبرداری می کرد.
به جراحت ها توجهی نمی کردند. به يکی از دانشجوها که در اثر اصابت گلوله پلاستيکی چشمش را از دست داده بود، هيچ کمک پزشکی نمی شد. يکی از شاهدان گفت: «ما به آنها التماس می کرديم اين دو نفر را که بيش از ديگران جراحت ديده اند به بيمارستان منتقل کنند، اما آنها گفتند: بگذاريد بميرند.»
درساختمان امنيتی که دانشجوها را نگه داشته بودند، به داخل سلول ها گاز آزاد کردند. کابوس طاقت فرسای آنها 24 ساعت بعد، هنگاميکه فرهاد رهبر رئيس دانشگاه تهران و عليرضا ذکائی نماينده مجلس به گفتگو با دستگيرشدگان پرداختند، پايان گرفت. فرهاد رهبر به آنها گفت، او بوده که برای کنترل اوضاع، اجازه ورود نيروی انتظامی به داخل خوابگاه را داده است. البته وی بعداً اين سخنان را انکار کرد.
دانشجويان را قبل از آزاد کردن مجبور به پوشيدن لباس های تر و تازه ای کردند که توسط پليس آماده شده بود. يکی از دانشجوها گفت: «نمی خواستند هيچ مدرکی از آنچه اتفاق افتاده، به جا بماند. اما چه چيزی قوی تر از 133 دانشجوئی است که انجا بودند، همه چيز را ديدند و آن را تحمل کردند.»

منبع: گاردين- 12 ژوئيه
جنایات تکان دهنده علیه نسل جوان

سعيد کمالی دهقان
آنها نيمه شب آمدند، درست وقتی که خوابگاه در سکوت شب فرو رفته بود. بيرون از خوابگاه هنوز شهر در اضطراب بود، خشم و غضبی که دو روز پس از «سرقت انتخاباتی»، دامن شهر را فرا گرفته بود. در داخل خوابگاه اميرآباد، دانشجويان سعی می کردند بخوابند، اما در دلشان غوغا بود. همين چند ساعت پيش بود که عده زيادی آنها در جلوی در دانشگاه تهران، مورد ضرب و شتم قرار گرفته بودند.
آنچه در اين مکان رخ داد، يکی از رويدادهای اصلی ناآرامی های پس از انتخابات ايران بود: نيروهای انتظامی اول قفل های خوابگاه راشکستند و سپس استخوان ها راً...! به ده ها دانشجو حمله کردند، بيش از 100 نفر را دريدند و پنج نفر را کشتند. مسؤولان کشور هنوز آنچه را اتفاق افتاده، کتمان می کنند. اما کنار هم گذاشتن مصاحبه هائی که با پنج نفر از شاهدان اين ماجرا به عمل آمده، داستان متفاوتی را جلوی ديدگان می گذارد.
يکی از 133 دانشجوئی که آن شب دستگير شدند، می گويد: «داشتيم آماده خوابيدن می شديم که ناگهان صدای شکستن قفل ها و وارد شدن به اتاق های خوابگاه را شنيديم. قبلاً آنها را موقع کتک زدن دانشجويان ديده بودم، اما فکر نمی کردم به داخل اتاق ها بيايند. اين کار حتی بر خلاف قوانين ايران است.»
چهل و شش نفر از دانشجويان يکی از خوابگاه ها دستگير و به زيرزمين وزارت کشور در خيابان فاطمی منتقل شدند. در طبقه های بالائی همان ساختمان بود که به شمارش آرا مشغول بودند و تقلب ها بر اساس آنچه معترضان ادعا می کنند، در جريان بود. 87 نفر ديگر از دانشجويان را به يک ساختمان امنيتی در خيابان حافظ بردند. دانشجويان از شکنجه و بدرفتاری حکايت می کنند.
پنج نفر کشته شدند: فاطمه براتی، کسری شرفی، مبينا احترامی، کامبيز شعائی و محسن ایمانی. آنها را فردای همان روز در گورستان معروف بهشت زهرای تهران وآّنچنان که گزارش می شود، بدون اطلاع خانواده هايشان، دفن کردند. اسامی کشته شدگان از سوی نهاد دانشجوئی تحکيم وحدت تأييد شده است.
شاهدان می گويند به سر دو زن و سه مرد، مرتباً باتوم الکتريکی می زدند. از خانواده های آنها خواسته شده بود درباره فرزندانشان سخنی نگويند و برای آنها مراسمی نگيرند. اين نظير همان اتفاقی است که برای ندا سلطان اتفاق افتاد. دختری که پس از ثبت مرگ وی در اثر اصابت گلوله در خيابان بر روی نوار ويدئو، چهره اش نماد جنبش معترضان شد.
مطابق قوانين ايران، نيروی انتظامی، سپاه پاسداران وساير شبه نظاميان اجازۀ ورود به دانشگاه های کشور را ندارند. اين قانون، ميراث شورش دانشجوئی سال 1378 بود.
اما درحاليکه کشور در هاله ای از اعتراضات پس از انتخابات 22 خرداد فرو رفته بود، هيچ مانعی بر سر راه وقايع يکشنبه شب وجود نداشت. يکی از دانشجويان به خاطر می آورد: «پليس گاز اشک آور به داخل خوابگاه شليک کرد، ما را کتک زد، پنجره ها را شکست و ما را مجبور کرد روی زمين دراز بکشيم. من حتی در بين معترضان هم نبودم اما يکی از آنها پريد روی پشت من و شروع به کتک زدن کرد. بعد درحاليکه وانمود می کرد مشغول بازرسی بدنی من برای يافتن اسلحه است، از من سوء استفاده جنسی کرد. تهديد می کردند ما را اعدام می کنند و به ما تجاوز می کنند.»
دانشجوی ديگر، صحنه را اينگونه توصيف می کند: «پليس ضد شورش در دو صف ايستادند و يک تونل تشکيل دادند که سقف آن، از سپرهايشان تشکيل شده بود. آنها ما را مجبور کردند از داخل تونل عبور کنيم، درحاليکه ما را کتک می زدند و با سپرهايشان به سرمان می کوبيدند. پای يکی از همکلاسی هايم شکسته بود، اما او را هم مجبور کردند از تونل رد شود.»
دانشجوهای ديگر هم تجربه مشابهی را با حضور بسيجی ها نقل می کنند. يکی از آنها گفت: «يک بسیجی روی پشتم نشسته بود و به من گفت: من در هفت سال گذشته با هيچکس کار جنسی نکرده ام، تو پسر خوشگلی هستی! بهت نشان می دهم چه کارهائی می توانم با تو بکنم. آنها ما را می ترساندند و می گفتند ما آنها و رهبری را تحقير کرده ايم.»
قبل از آنکه دانشجويان را با اتوبوس از آنجا ببرند، آنها را درحاليکه کيسه های پلاستيکی به سرشان کرده بودند، و دستبندهای پلاستیکی بر مچشان زده بودند (معروف به دستبندهای اسرائيلی)، در جلوی خوابگاه به صف کرده بودند.
يکی از دانشجوهای ديگر درحالی که اشک می ريخت، گفت: «برای چند لحظه فرصت داشتم ببينم جلوی ساختمان اصلی وزارت کشور در خيابان فاطمی هستيم. باورم نمی شد. سياستمداران ارشد، اعضای مجلس و بازرسان در طبقه های بالائی همين ساختمان بودند و ما را در زيرزمين ساختمان نگه داشته بودند. شکی نداشتم که آن بالا مشغول تقلب در آرا هستند.»
يکی از دانشجوها که کنترل ادرارش را از دست داده بود، مورد سوء استفاده نيروهای امنيتی قرار گرفت. چندين ساعت بعد به بازداشت شدگان هشدار دادند اگر نان و پنيرهائی که روی زمين کثيف ريخته است نخورند، آنها را کتک می زنند. يکی از بسيجی ها که نامش علی بود، درحاليکه به بازداشت شده ها دستور می داد بگويند «من خر هستم» از آنها با تلفن همراهش فيلمبرداری می کرد.
به جراحت ها توجهی نمی کردند. به يکی از دانشجوها که در اثر اصابت گلوله پلاستيکی چشمش را از دست داده بود، هيچ کمک پزشکی نمی شد. يکی از شاهدان گفت: «ما به آنها التماس می کرديم اين دو نفر را که بيش از ديگران جراحت ديده اند به بيمارستان منتقل کنند، اما آنها گفتند: بگذاريد بميرند.»
درساختمان امنيتی که دانشجوها را نگه داشته بودند، به داخل سلول ها گاز آزاد کردند. کابوس طاقت فرسای آنها 24 ساعت بعد، هنگاميکه فرهاد رهبر رئيس دانشگاه تهران و عليرضا ذکائی نماينده مجلس به گفتگو با دستگيرشدگان پرداختند، پايان گرفت. فرهاد رهبر به آنها گفت، او بوده که برای کنترل اوضاع، اجازه ورود نيروی انتظامی به داخل خوابگاه را داده است. البته وی بعداً اين سخنان را انکار کرد.
دانشجويان را قبل از آزاد کردن مجبور به پوشيدن لباس های تر و تازه ای کردند که توسط پليس آماده شده بود. يکی از دانشجوها گفت: «نمی خواستند هيچ مدرکی از آنچه اتفاق افتاده، به جا بماند. اما چه چيزی قوی تر از 133 دانشجوئی است که انجا بودند، همه چيز را ديدند و آن را تحمل کردند.»

منبع: گاردين- 12 ژوئيه
عده ای شب گذشته با ورود به منزل مسکوني خاله سارا، مجري محبوب برنامه کودک، همسر وي را با دستگير کرده و به مکان نامعلومي منتقل کردند.
گرچه هنوز هیچ منبع مستقلی این خبر را تایید نکرده اما به گزارش منتشره در صفحه سارا ، افراد ی که خود را مامور معرفی کردند در بدو حمله که در ساعات نيمه شب انجام شد، برخي از وسايل منزل خاله سارا را شکسته و وي را تهديد کردند که در صورت اعتراض، ممنوع التصوير خواهد شد.
مجيد سعيدي، عکاس روزنامه خبر و همسر سارا روستاپور، از برجسته ترين عکاسان خبري جهان است که شش دوره جايزه عکس خبري سال را به خود اختصاص داده و جايزه هاي متعددي را در عرصه بين المللي از آن خود کرده است. وي پيش از اين به مدت چهار سال مديريت موفق سرويس عکس خبرگزاري فارس را بر عهده داشت که به علت مشکلات متعدد با مديريت جديد اين خبرگزاري، از ادامه همکاري با آن باز ماند
عده ای شب گذشته با ورود به منزل مسکوني خاله سارا، مجري محبوب برنامه کودک، همسر وي را با دستگير کرده و به مکان نامعلومي منتقل کردند.
گرچه هنوز هیچ منبع مستقلی این خبر را تایید نکرده اما به گزارش منتشره در صفحه سارا ، افراد ی که خود را مامور معرفی کردند در بدو حمله که در ساعات نيمه شب انجام شد، برخي از وسايل منزل خاله سارا را شکسته و وي را تهديد کردند که در صورت اعتراض، ممنوع التصوير خواهد شد.
مجيد سعيدي، عکاس روزنامه خبر و همسر سارا روستاپور، از برجسته ترين عکاسان خبري جهان است که شش دوره جايزه عکس خبري سال را به خود اختصاص داده و جايزه هاي متعددي را در عرصه بين المللي از آن خود کرده است. وي پيش از اين به مدت چهار سال مديريت موفق سرويس عکس خبرگزاري فارس را بر عهده داشت که به علت مشکلات متعدد با مديريت جديد اين خبرگزاري، از ادامه همکاري با آن باز ماند

موج سبز آزادی به راه افتاد


در شرایطی که بسیاری از رسانه های اصلاح طلبان و حتی وبسایت های نزدیک به آنها در طول دو ماه اخیر با مشکل فیلترینگ مواجه و در موارد بسیاری مسدود شده است، پایگاه اینترنتی «موج سبز آزادی» برای پوشش اخبار و اتفاقات روی داده در کشور آغاز به کار کرد.
دست اندرکاران این پایگاه اینترنتی که در نشانی اینترنتی؛ www.mowjcamp.com قابل رویت است در مقاله ای با عنوان «بازگشت موج به ساحل امید» ، درباره راه اندازی این وبسایت اینترنتی نوشته اند :« ما بنا داریم در این سایت آخرین اخبار تحولات سیاسی و اجتماعی مربوط به جنبش سبز را پوشش دهیم و جدیدترین فعالیت‌های سبزپوشان و سبزاندیشان را به اطلاع علاقه‌مندان این حرکت صلح‌آمیز و مدنی برسانیم.»
مسولان این پایگاه اینترنتی دلیل راه اندازی این وبسایت اینترنتی را تاکید میرحسین موسوی در دوبیانیه اخیر و همچنین سخنانش در دیدار با استادان دانشگاه مبنی بر « پیدا کردن راههای جدید، ابتکاری و خلاقانه، بی‌خشونت و کم‌خطر برای ابراز اعتراض به وضع موجود و دولت غیرقانونی حاکم» معرفی کرده اند.
دست اندرکاران این وبسایت اینترنتی همچنین نوشته اند : «بنای موج سبز آزادی بر این است که به قانون پایبند باشد؛ قانونی که عادلانه است و آزادی را نقض نمی‌کند. بنای ما بر این است که به مقام‌های قانونی نظام احترام بگذاریم و آنها را منصفانه نقد کنیم. البته بی‌شک آنها هم باید به حد و حدود قانونی خود پایبند باشند و حقوق ملت را مراعات کنند.»
پایگاه موج سبز آزادی همچنین با درخواست همکاری از همه فعالان اینترنتی خارج و داخل کشور نوشته :«ما محور فعالیت خود را در فضای مجازی تعریف کرده‌ایم و بدین ترتیب تفاوتی بین فعالان داخل و خارج از کشور قائل نیستیم؛ جز در این باره که تلاش می‌کنیم اکثر ایده‌ها و طرح‌هایی که در این سایت مطرح می‌شوند، در فضای داخل کشور قابل بحث و اجرا باشند.»
آغاز به کار وبسایت اینترنتی موج سبز آزادی در حالی است که در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن بسیاری از وبسایت های اینترنتی اصلاح طلبان که تنها راه ارتباطی آنها با مخاطبان بود از سوی دادستانی تهران و بدون ارایه هیچ دلیلی مسدود شدند.
فشار فیلترینگ بر وبسایت های اصلاح طلب و محدود سازی اطلاعات و اخبار در کشور همچنان ادامه دارد و در روزهای اخیر وبسایت نوروز، ارگان رسمی جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز برای چندمین بار پیاپی مسدود شد.گردانندگان این سایت نشانی اینترنتی خود را تغییر داده اند.
بهرام رفیعی

موج سبز آزادی به راه افتاد


در شرایطی که بسیاری از رسانه های اصلاح طلبان و حتی وبسایت های نزدیک به آنها در طول دو ماه اخیر با مشکل فیلترینگ مواجه و در موارد بسیاری مسدود شده است، پایگاه اینترنتی «موج سبز آزادی» برای پوشش اخبار و اتفاقات روی داده در کشور آغاز به کار کرد.
دست اندرکاران این پایگاه اینترنتی که در نشانی اینترنتی؛ www.mowjcamp.com قابل رویت است در مقاله ای با عنوان «بازگشت موج به ساحل امید» ، درباره راه اندازی این وبسایت اینترنتی نوشته اند :« ما بنا داریم در این سایت آخرین اخبار تحولات سیاسی و اجتماعی مربوط به جنبش سبز را پوشش دهیم و جدیدترین فعالیت‌های سبزپوشان و سبزاندیشان را به اطلاع علاقه‌مندان این حرکت صلح‌آمیز و مدنی برسانیم.»
مسولان این پایگاه اینترنتی دلیل راه اندازی این وبسایت اینترنتی را تاکید میرحسین موسوی در دوبیانیه اخیر و همچنین سخنانش در دیدار با استادان دانشگاه مبنی بر « پیدا کردن راههای جدید، ابتکاری و خلاقانه، بی‌خشونت و کم‌خطر برای ابراز اعتراض به وضع موجود و دولت غیرقانونی حاکم» معرفی کرده اند.
دست اندرکاران این وبسایت اینترنتی همچنین نوشته اند : «بنای موج سبز آزادی بر این است که به قانون پایبند باشد؛ قانونی که عادلانه است و آزادی را نقض نمی‌کند. بنای ما بر این است که به مقام‌های قانونی نظام احترام بگذاریم و آنها را منصفانه نقد کنیم. البته بی‌شک آنها هم باید به حد و حدود قانونی خود پایبند باشند و حقوق ملت را مراعات کنند.»
پایگاه موج سبز آزادی همچنین با درخواست همکاری از همه فعالان اینترنتی خارج و داخل کشور نوشته :«ما محور فعالیت خود را در فضای مجازی تعریف کرده‌ایم و بدین ترتیب تفاوتی بین فعالان داخل و خارج از کشور قائل نیستیم؛ جز در این باره که تلاش می‌کنیم اکثر ایده‌ها و طرح‌هایی که در این سایت مطرح می‌شوند، در فضای داخل کشور قابل بحث و اجرا باشند.»
آغاز به کار وبسایت اینترنتی موج سبز آزادی در حالی است که در روزهای منتهی به انتخابات ریاست جمهوری و پس از آن بسیاری از وبسایت های اینترنتی اصلاح طلبان که تنها راه ارتباطی آنها با مخاطبان بود از سوی دادستانی تهران و بدون ارایه هیچ دلیلی مسدود شدند.
فشار فیلترینگ بر وبسایت های اصلاح طلب و محدود سازی اطلاعات و اخبار در کشور همچنان ادامه دارد و در روزهای اخیر وبسایت نوروز، ارگان رسمی جبهه مشارکت ایران اسلامی نیز برای چندمین بار پیاپی مسدود شد.گردانندگان این سایت نشانی اینترنتی خود را تغییر داده اند.
بهرام رفیعی
مدير عامل سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني شهرداري قزوين با تاييد اين خبر به خبرنگار ايرنا گفت: نيروهاي امدادي اين سازمان در حال عمليات اطفاي حريق هستند. "حسين بهزادپور" افزود: هنوز از جزييات اين حادثه خبر دقيقي دريافت نشده است. در همين حال سرهنگ "مسعود جعفري نسب" نيز در گفت و گو با خبرنگار اجتماعي ايرنا گفت: شواهد نشان مي دهد اين هواپيماي مسافربري کاملا منهدم و تکه تکه شده است. وي تاکيد کرد: به احتمال زياد همه سرنشينان اين هواپيما در اين سانحه هوايي کشته شده اند. فرمانده انتظامي استان قزوين گفت: محدوده سقوط اين هواپيما، زمين هاي کشاورزي حوالي روستاي جنت آباد شهرستان قزوين بوده است.
مدير عامل سازمان آتش نشاني و خدمات ايمني شهرداري قزوين با تاييد اين خبر به خبرنگار ايرنا گفت: نيروهاي امدادي اين سازمان در حال عمليات اطفاي حريق هستند. "حسين بهزادپور" افزود: هنوز از جزييات اين حادثه خبر دقيقي دريافت نشده است. در همين حال سرهنگ "مسعود جعفري نسب" نيز در گفت و گو با خبرنگار اجتماعي ايرنا گفت: شواهد نشان مي دهد اين هواپيماي مسافربري کاملا منهدم و تکه تکه شده است. وي تاکيد کرد: به احتمال زياد همه سرنشينان اين هواپيما در اين سانحه هوايي کشته شده اند. فرمانده انتظامي استان قزوين گفت: محدوده سقوط اين هواپيما، زمين هاي کشاورزي حوالي روستاي جنت آباد شهرستان قزوين بوده است.
۱۳۸۸ تیر ۲۳, سه‌شنبه

ديدار ميرحسين موسوی و و زهرا رهنورد با خانواده سهراب اعرابی

شامگاه سه شنبه (حدود ۹ و سی دقیقه شب) ميرحسين موسوي به همراه همسرش زهرا رهنورد در منزل سهراب اعرابي كه در جريان اعتراضات به نتيجه انتخابات و در حوالي ميدان آزادي ظاهرا بر اثر تيراندازي نيروهاي بسيج كشته شد، حاضر شدند و با خانواده اين جوان ۱۹ ساله ابراز همدردي كردند.
متاسفانه بستگان خانواده اعرابي مانع حضور خبرنگار اعزامي شدند و يكي از بستگان سهراب با بي‌احترامي خبرنگار يك روزنامه معتبر در تهران را از منزل خانواده اعرابي بيرون كرد. اين در حالي اتفاق افتاد كه بيشتر حضار و اشخاص عادي آزادانه امكان فيلم برداري و عكسبرداري از طريق گوشي‌هاي همراه خود را داشتند.
ظاهرا بستگان خانواده اعرابي به دليل اشتباه و عدم آگاهي، خبرنگار-عكاس مذكور را به دليل شباهت اسمي روزنامه‌اش با يكي از روزنامه هاي وابسته به جناح دولت از فعاليت و تصويربرداري منع كردند.
نهایتا تلاش این خبرنگار براي متقاعد كردن بستگان و تفهيم اشتباه‌شان بي‌نتيجه ماند و از منزل خانواده اعرابي اخراج شد.
شامگاه سه شنبه (حدود ۹ و سی دقیقه شب) ميرحسين موسوي به همراه همسرش زهرا رهنورد در منزل سهراب اعرابي كه در جريان اعتراضات به نتيجه انتخابات و در حوالي ميدان آزادي ظاهرا بر اثر تيراندازي نيروهاي بسيج كشته شد، حاضر شدند و با خانواده اين جوان ۱۹ ساله ابراز همدردي كردند.
متاسفانه بستگان خانواده اعرابي مانع حضور خبرنگار اعزامي شدند و يكي از بستگان سهراب با بي‌احترامي خبرنگار يك روزنامه معتبر در تهران را از منزل خانواده اعرابي بيرون كرد. اين در حالي اتفاق افتاد كه بيشتر حضار و اشخاص عادي آزادانه امكان فيلم برداري و عكسبرداري از طريق گوشي‌هاي همراه خود را داشتند.
ظاهرا بستگان خانواده اعرابي به دليل اشتباه و عدم آگاهي، خبرنگار-عكاس مذكور را به دليل شباهت اسمي روزنامه‌اش با يكي از روزنامه هاي وابسته به جناح دولت از فعاليت و تصويربرداري منع كردند.
نهایتا تلاش این خبرنگار براي متقاعد كردن بستگان و تفهيم اشتباه‌شان بي‌نتيجه ماند و از منزل خانواده اعرابي اخراج شد.
لرای مطالعه روی عنوان پایین کلیک فرمائید
لرای مطالعه روی عنوان پایین کلیک فرمائید
فرمانده نيروی انتظامی کشور، بازداشت پسر سعيد حجاريان را توسط اين نيرو تکذيب کرد. به گزارش خبرنگار ايلنا، سردار اسماعيل احمدی مقدم، فرمانده نيروی انتظامی در حاشيه حضور در فرماندهی انتظامی استان تهران در جمع خبرنگاران در خصوص علت بازداشت محسن حجاريان، پسر سعيد حجاريان گفت: بازداشت پسر آقای حجاريان توسط پليس انجام نشده است که علت آن را بدانيم. وی به صدور حکم اعدام گروهک تروريستی جندالله اشاره و تصريح کرد: متاسفانه گروهک های تروريستی همچون جندالله فکر می‌کنند با ايجاد تفرقه و آشوب بين شيعيان و اهل تسنن می توانند به اهداف شوم خود دست يابند، اين در حالی است که با هوشياری مردم فهيم به خصوص در مرزها شاهد شکست نيرنگ ها و توطئه های خصمانه آنها هستيم.

سایر اخبار را در اینجا بخوانید